حضرت عباس (علیه السلام) یکی از بندگان شایسته ی خداوند و از ولایت مدارترین یاران امام حسین (علیه السلام) می باشد. ایشان با بصیرت ژرفی که در سراسر وجودش موج می زد، حق را از باطل بازشناخته و همیشه پیرو حق و حقیقت بود و در حفظ آن می کوشید. وی در نیمه روز عاشورا، تنها در چند ساعت، زیباترین تصویر وفاداری و ازخودگذشتگی را ترسیم نمود. اطاعت کامل ایشان از خدا و پیامبر و ائمه اطهار (علیه السلام)، کوتاهی نکردنش در مسیر مجاهدت در راه خدا و سرانجام تصریح به تسلیم و تصدیق و وفای به عهد ایشان در برابر امام زمان خویش، نشانه هایی روشن از کمال صفات انسانی و فضایل شخصیتی ایشان به عنوان یک انسان کامل می باشد.

حضرت عباس (علیه السلام) نمونه بارز یک انسان کامل است، در ایشان ویژگی هایی وجود دارد که این صفت را به حد اعلای آن می رساند:

1) ادب: ادب یکی از والاترین ارزش های اخلاقی در انسان می باشد. حضرت علی (علیه السلام) درباره ادب می فرماید: «لا میراث کالادب»[1]؛ هیچ ارثی، ارزشمندتر از ادب نیست. بر همین اساس فرزندان علی (علیه السلام) از باادب ترین افراد جامعه بودند. عباس هم از همین مکتب عالی درس های تعالی و ادب را آموخته است و تمام دوران زندگی از کودکی تا پایان عمر، این ویژگی ممتاز را با خود به همراه داشتهاست.

حضرت عباس (علیه السلام) در طول 34 سال عمر شریفش، هرگز برادرش امام حسین (علیه السلام) را برادر خطاب نکرد، بلکه همواره ایشان را با تعبیراتی چون سیدی، مولای من، آقای من، سرور من و ای پسر رسول خدا صدا می زد.

2) ایثار و مواسات: ایثار شیوه پیغمبر اکرم (ص) و بعد از ایشان شیوه امیرالمومنین (علیه السلام) و اولاد اطهر ایشان بوده است. حضرت عباس (علیه السلام) یکی از برجسته ترین چهره های ایثارگری در صحنه پرشور عاشورا بود. امام سجاد (علیه السلام) ایثار عموی بزرگوار خود را در روایتی یادآور گردید است: «رَحِمَ اللهُ العَبّاسَ یَعنِی إبنِ عَلِی فَلَقَدآثَر وَ أبلی…»[2]؛ خداوند عمویم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار نمود و بلا دید …

3) صلب الایمان: صلب الایمان یعنی دارای صلابت در ایمان و امام صادق (علیه السلام) در شأن حضرت عباس (علیه السلام) می فرماید: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسِ كانَ عَمُّنَا العَبّاسِ بن عَلِی )ع( نافِذَةُ البَصِیرَه وَ صُلبُ الایمانِ… »[3] برای این فقره دو معنا محتمل است:

احتمال اول؛ یعنی حضرت عباس (علیه السلام) صاحب قوت در دین است، زیرا دارای مقام بصیرت در دین است. یعنی ایمانش آن قدر قوی است که در لحظات سخت روز عاشورا دست از امام نکشید. احتمال دوم؛ مراد از صلب الایمان، این است که آن حضرت، صلابت دین بود، مظهر دین اسلام در روز عاشورا بعد از امام معصوم، آن حضرت بود. به بیان دیگر مراد از ایمان، امام حسین (علیه السلام) است و صلابت آن حضرت، قمر بنی هاشم است. به همین دلیل است که بعد از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «الان کمرم شکست.»[4]

4) بصیرت: از امتیازات ویژه حضرت عباس (علیه السلام)، ژرف اندیشی و بصیرت نافذی بود که توسط آن، رگه های کفر و نفاق را به خوبی می شناخت و با همین ویژگی ولایت مداران راستین را نیز شناسایی می کرد.[5] ایشان با این نفوذ ژرف در نگرشش، عظمت ملکوتی اباعبدالله (علیه السلام) را بیشتر از دیگران دریافت. بنابراین بیشترین معرفت را به امام حسین (علیه السلام) داشت و در مقابل آن حضرت همیشه مانند عبدی خاضع بود.

5) تسلیم: تسلیم یکی از گران بها ترین صفات انسان کامل است و او به عنوان مؤمن باید تسلیم جمیع افعال الهی و اوامر و نواهی و دستورات و احکام خداوند باشد بلکه حقیقت اسلام تسلیم است. عباس (علیه السلام) در مقام تسلیم نیز گوی سبقت را ربوده، اسلام خود را در تسلیم خلاصه نموده است. ایشان در برابر خدا، در برابر حق، در برابر ولی امر مسلمانان، در برابر خلیفه خدا و جانشین پیامبر، روح و جانش را تسلیم نمودهاست.[6]

تسلیم یکی از گران بها ترین صفات انسان کامل است و او به عنوان مؤمن باید تسلیم جمیع افعال الهی و اوامر و نواهی و دستورات و احکام خداوند باشد، بلکه حقیقت اسلام تسلیم است.

6) وفادار به پیمان ها: وفا از بارزترین صفات مردان تاریخ و نشانه قوت دین و قدرت امانت داری است. وفا دژی مستحکم است که انسان را تا پایان خط در مسیر راه نگه می دارد. عباس (علیه السلام) در این زمینه نیز مدال پرافتخار وفاداری را بر گردن آویخت و از خود الگویی بی نظیر ساخت. ردِ امان نامه شمر و ابن زیاد، نشانه وفای عباس (علیه السلام) است.[7] وی در پاسخ شمر که از آن حضرت خواسته بود امام حسین (علیه السلام) را ترک نماید فرمودند: «لعنت بر تو و بر امان نامه تو، آیاما در امان باشیم و پسر رسول خدا در امان نباشد؟»[8]

7) شهید: گرچه انسان های زیادی به مقام شهادت نائل گردیده اند ولی در بین شهیدان مقام ها و درجات گوناگون است. حضرت ابوالفضل (علیه السلام) از جمله شهیدانی است که مقامی ممتاز و حائز اهمیت در بین شهیدان دارد. چنانکه امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «او در قیامت دارای مقامی خواهد بود که همه شهیدان از مقام او حسرت می برند.»[9]

8) مجاهد: حضرت عباس (علیه السلام) از جمله جهادگران برجسته تاریخ اسلام است. ایشان در بعضی جنگ ها در کنار پدر بزرگوارش حضور داشت و این در حالی بود که کمتر از چهارده سال داشت.[10] امام صادق (علیه السلام) در شأن حضرت عباس (علیه السلام) می فرماید: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسَ بنَ عَلی،…. جاهَدَ مَعَ أخِیهِ الحُسَینِ(علیه السلام)»[11]؛ عموی ما عباس (علیه السلام) …. در رکاب برادرش حسین (علیه السلام) با دشمنان جهاد می کرد. وقتی امام حسین (علیه السلام) در لحظه شهادت برادر مظلومش عباس (علیه السلام) بر سر بالین ایشان حاضر گشت در حالی که بسیار گریه می کرد خطاب به ایشان فرمود: «جَزاكَ اللهُ خَیراً یَا اَخِی لَقَدْ جاهَدتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه»[12]؛ ای برادر! خداوند پاداش نیک به تو دهد که به درستی در راه خدا، جهاد کامل نمودی.

در نهایت باید گفت حضرت عباس (علیه السلام) یکی از افراد شایسته و برجسته خاندان علوی و الگویی نیکو در دارا بودن خوبی ها است. وی پس از امام علی (علیه السلام) در محضر امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)، علم و معارفش را کسب نمود. ایشان پس از شهادت پدر بزرگوار خود، از این دو برادر گران قدر لحظه ای جدا نشد و چون سایه ای به دنبال آن دو رهسپار می گردید. امانت داری، ادب، بصیرت، تسلیم، شجاعت و شهادت، صبر، ایمان و تصدیق، اطاعت و وفاداری، مجاهدت، اخلاص و ولایت مداری از شاخصه های بارز شخصیتی حضرت عباس (علیه السلام) است.

منبع: حضرت عباس (علیه السلام)، نمودی از سبک زندگی انسان کامل قرآنی، فاطمه طائبی اصفهانی- ندا رحیمی کاهکشی

پی نوشت ها:

[1] . دیلمی، ارشاد القلوب، 1412 ه ق، ج1، ص160.

[2] . صدوق، الخصال، 1416 ه ق، ص68.

[3] . کرمی، در سوگ امیر آزادی، بی تا، ص245.

[4] . مجلسی، بحارالانوار، بی تا، ج45، ص42.

[5] . حسینی (1382)، سید جواد، عباس الگویی برای نسل امور، مجله مبلغان، شماره 46، ص33-34.

[6] . بهشتی (1387)، قهرمان علقمه، ص71.

[7] . نیلی پور (1387)، مهدی، بهشت اخلاق ، ص596.

[8] . موسوی مقرم (1389)، مقتل مقرم، ص181.

[9] . صدوق، الخصال، 1416 ه ق، ص68.

[10] . امین، اعیان الشیعه، 1403 ق، ج7، ص429.

[11] . کرمی، در سوگ امیرآزادی، بی تا، ص245.

[12] . معمد تحقیقات باقرالعلوم، 1415ق، ص473.