اسلام به هدایت زندگی آدمی وتاثیر بهداشت روانی در برقراری تعامل در زندگی فرد توجه دارد، پس طبیعی است که شیوه های خاصی را برای برقراری تعادل روانی ارائه کند. هدف اصلی شیوه های توصیه شده در آموزه های دینی، یاری رساندن به انسان به منظور برخورداری از روح و روان سالم است تا بتواند با توسل به بهترین راه های ممکن، با مشکلات مقابله کند و با امید به الطاف بیکران الهی به آرامش نائل شود. نگرش صحیح نسبت به مسائل و ناکامی ها موهبتی است که بواسطه آن، آدمی در برخورد با نمونه های به ظاهر موزون خلقت،زیبایی و توانایی را در آنها می بیند و حتی در زشتی ها نیز زیبایی را جست وجو می کند.

در کتاب انسان ساز نهج البلاغه با هدف کاهش فشار وارده بر انسان در رویارویی با مصائب و حوادث، شیوه ها وعملکردهایی آموزش داده می شود تا فرد با دستیابی به نتایج مطلوب، امیدواری به آینده ای روشن را کسب نماید.

یکی از زمینه هایی که در دیدگاه روان درمانگری اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است،خوش بینی و مثبت نگری می باشد.باید گفت کسی که بسیار سوءظنّ دارد، آنطور که این نوع ذهنیّت برای او عادت شده و جزء شخصیّت وی گردیده است، از نظر روانشناسی دچار نوعی بیماری روانی است که درد و رنج مداومی را ایجاد می کند و اضطراب و تشویش و نگرانی به بار می آورد. این بیماری می تواند ناشی از برخی کمبودها و ضعفهای شخصیّتی، نادیده گرفتن واقعیت ها، خیالات بی مورد، درک ناقص از وقایع، عدم آگاهی کامل از امور و به طور کلی برداشت منفی و بدبینانه از مسائل باشد.راه علاج این بیماری رفع علت است که بالطبع آن معلول نیز به مرور زمان مرتفع می گردد و راه پیشگیری از آن این است که انسان از هرکاری که سوءظنّ ایجاد می کند دوری جوید، یعنی کاری کند که حسن ظنّ بروی فراهم آید و نه سوءظنّ.

امام علی (علیه السلام) در فرمان خود به مالک اشتر چنین می نویسد: «باید کاری کنی که با آن حسن ظنّ به رعیّتت برای تو فراهم آید، چرا که حسن ظنّ رنج مداومی را از تو بر می گیرد. و همانا شایسته ترین فرد برای حسن ظنّ کسی است که از امتحانت خوب به درآمده و سزاوارترین کس برای سوءظنّ کسی است که از امتحانت بد به در آمده است.»حسن ظنّ می تواند رنج مداوم و اضطراب و نگرانی ناشی از سوءظنّ را از بین ببرد و آرامش و اطمینان خاطر را جایگزین درد و رنج کند، اما این موضوع هرگز به آن معنی نیست که انسان باید همیشه به همه چیز و همه کس حسن ظنّ داشته باشد، زیرا همانطور که در سخن امام (علیه السلام) آمده برخی افراد سزاوار سوءظنّ هستند و آن قدر قابل اعتماد نیستند که شایستة حسن ظنّ باشند.

امام (علیه السلام) در بخش دیگری از فرمان در این مورد می فرماید:«هرگز صلحی را که دشمنت تو را به آن دعوت می کند و رضای خدا در آن است رد مکن، زیرا که در صلح سپاهیانت آسایش بینند و خود هم از نگرانی ها بیاسایی و کشورت امنیّت (و آرامش) یابد. اما زینهار و سخت زینهار از دشمن، پس از آشتی با آن، زیرا چه بسا که دشمن نزدیک شده باشد تا غافلگیر کند. بنابراین دوراندیش باش و در این مورد بر حسن ظنّ به دشمن، اعتماد مکن. » (فرمان امام علی علیه السلام به مالک اشتر،ص ۱۹۵) دو نکته در دو قسمت از سخنان امام (علیه السلام) از دیدگاه روانشناسی بسیار مهم است: یکی «سزاوارترین کس برای سوءظنّ کسی است که از امتحانات، بد به در آمده است.» و دیگری «چه بسا که دشمن نزدیک شده باشد تا غافلگیرکند.

بنابراین دوراندیش باش و در این مورد بر حسن ظنّ به دشمن، اعتماد مکن.» از نکتة اول چنین می توان فهمید که انسان نباید همیشه به همه کس و همه چیز سوءظنّ داشته باشد، بلکه کسی شایستة بی اعتمادی و سزاوار سوءظنّ است که بی اعتمادی وی عملاً از طریق آزمایش به اثبات رسیده باشد و لذا باید گفت کسی که دچار سوءظنّ مداوم است از سلامت عقلانی و روانی لازم برخوردار نیست. در قسمت دوم سخن، بی اعتمادی دشمن مورد تأکید است، آنهم دشمن یک کشور یا یک ملت.

دشمن همیشه در کمین است تا با نیرنگ های گوناگون، حتی از طریق صلح، از اصل غافلگیری استفاده کند. بنابراین در مورد دشمن همیشه باید به هوش بود چراکه دشمن، دشمن است و لذا شایستة اعتماد و سزاوار حسن ظنّ نیست. انسان علاوه بر آنکه نباید بدون دلیل معتبر و موثق به کسی سوءظنّ کند، خود نیز نباید کاری کند که مورد سوءظنّ دیگران قرار گیرد. علی(علیه السلام) در این مورد به مالک می نویسد: «اگر مردم دربارة تو گمان بیداد بردند، عذر خویش را برای آنان توضیح ده و با توضیح خویش (سوء) ظنّ های آنان را از خود دور کن.» (همان ص ۱۹۴) مقام و موقعیت اجتماعی، نوع شغل، نحوة برخورد با دیگران و به طور کلی روش زندگی در ایجاد حسن ظنّ یا سوءظنّ دیگران نقش اساسی دارند.

این مساله برای مسئولان، مدیران و کارگزاران جامعه که نحوة کارکردشان در معرض دید و قضاوت مردم قرار دارد از اهمیت خاصی برخوردار است. «هرکس خویش را در معرض بدنامی قرار دهد، نباید کسی را که به او بدگمان می گردد ملامت کند.» (نهج البلاغه، ترجمة اسدالله مبشری ص ۳۶۸)لذا اگر مسئولی کاری کند که مورد سوءظنّ قرار گیرد نباید سوءظنّ کنندگان را ملامت کند. نحوة کارکرد مدیران و مسئولان جامعه، چه خوب باشد و چه بد، معمولاً نظراتی را در بین مردم ایجاد می کند و سخنانی را مطرح می سازد.

در فرمان امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر چنین می خوانیم: «مردم به کارهای تو همانگونه نظر می کنند که تو به کارهای حکمرانان پیش از خود نظر می کردی و دربارة تو همان خواهند گفت که تو دربارة آن حکمرانان می گفتی.» (نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر،ص۱۳۳) این سخن، گویای این حقیقت است که دهن مردم را نمی توان بست و وقتی هم سخنی از دهن کسی بیرون می آید از اختیار او خارج می شود و او دیگر هیچ قدرت و کنترلی بر آن سخن ندارد. البته در اینجا یادآوری این نکته نیز لازم است که سوءظنّ در برخی موارد از بدترین گناهان و زشت ترین ظلم هاست. بنابراین انسان باید چنان کار و زندگی کند که نه سوءظنّ به دیگران بروی فراهم آید و نه خود مورد سوءظنّ دیگران قرار گیرد.

در کلاس درس امیرالمومنین(علیه السلام)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 5 = 3