یكی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ اسلامی‌ قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌ در 17 شهریور درمیدان‌ ژاله‌ (شهدا) بود. كشتار بی‌رحمانه‌‌ مردم‌ در آن‌ روز تجلی‌ واقعی‌ رژیمی‌ بود كه‌ سعی‌ می‌كرد با فریب‌كاری‌ از خود چهره‌ای‌ صلح‌دوست‌، آزادی‌خواه‌ و مخالف‌ با مفاسدبسازد. واقعه‌ خونین‌ 17 شهریور نقطه‌‌ پایانی‌ بود بین‌ ملّتی‌ ستمدیده‌ و رژیمی‌ستمكار. این‌ واقعه‌ نظریه‌‌ امام‌ خمینی‌ را در دروغ‌گویی‌ و فریب‌كاری‌ رژیم‌ به‌ اثبات‌رساند و مردم‌ را برای‌ سرنگونی‌ رژیم‌ مصمم‌تر ساخت‌.این مقاله به بیان چرایی و چگونگی این واقعه می پردازد. 

نويسنده: روح الله حسینیان
چکیده:

یكی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ اسلامی‌ قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌ در 17 شهریور درمیدان‌ ژاله‌ (شهدا) بود. كشتار بی‌رحمانه‌‌ مردم‌ در آن‌ روز تجلی‌ واقعی‌ رژیمی‌ بود كه‌ سعی‌ می‌كرد با فریب‌كاری‌ از خود چهره‌ای‌ صلح‌دوست‌، آزادی‌خواه‌ و مخالف‌ با مفاسدبسازد. واقعه‌ خونین‌ 17 شهریور نقطه‌‌ پایانی‌ بود بین‌ ملّتی‌ ستمدیده‌ و رژیمی‌ستمكار. این‌ واقعه‌ نظریه‌‌ امام‌ خمینی‌ را در دروغ‌گویی‌ و فریب‌كاری‌ رژیم‌ به‌ اثبات‌رساند و مردم‌ را برای‌ سرنگونی‌ رژیم‌ مصمم‌تر ساخت‌.این مقاله به بیان چرایی و چگونگی این واقعه می پردازد.

راهپیمایی‌ 16 شهریور

روحانیون‌ تهران‌ كه‌ برگزاری‌ راهپیمایی‌ 13 شهریور (عیدفطر) را تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی‌ كردند، تصمیم‌ گرفتند بار دیگر در مقابل‌ حكومت‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، مانور قدرتی‌ را به‌ اجرا درآورند. به‌ گفته‌ شهیدمحلاتی‌، بعد از راهپیمایی‌ عید فطر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ كه‌ «این‌ كار باید با نظم‌ و ترتیبی‌ادامه‌ یابد، جلسه‌ای‌ گرفتیم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بودیم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ كه‌ روزپنج‌شنبه‌ (16 شهریور) راهپیمایی‌ بكنیم‌.» آیت‌الله بهشتی‌ در جامعه‌ روحانیت‌استدلال‌ كرد كه‌ بعد از راهپیمایی‌ عید فطر «حالا كه‌ مردم‌ آمدند نباید در این‌ حركت‌مردمی‌ فترت‌ ایجاد شود، لذا از مردم‌ به‌ راهپیمایی‌ دعوت‌ شد.»
با این‌ حال‌، جامعه‌ روحانیت‌ و مراجع‌ و علما در این‌ تصمیم‌گیری‌ به‌ شدت‌ دچاراختلاف‌ نظر شدند. جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ دو دسته‌ شدند: عده‌ای‌ اعلام‌ كردند كه‌ روز 16 شهریور عزای‌ عمومی‌ و راهپیمایی‌ در سرتاسر كشور است‌ و عده‌ای‌ نیز با صدوراطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كردند فقط‌ عزای‌ عمومی‌ است‌ و به‌ خاطر ندادن‌ بهانه‌ دست‌ دشمن‌ از راهپیمایی‌ خودداری‌ می‌كنیم‌. آیت‌الله شریعتمداری‌ نیز برای‌ جلوگیری‌ از عزای‌عمومی‌ دست‌ به‌ كار شد، به‌ گزارش‌ ساواك‌ فردی‌ به‌ نام‌ مجتبی‌ اراكی‌ با آیت‌الله نجفی‌ وآیت‌الله گلپایگانی‌ تماس‌ گرفت‌، آنها «متفقاً عدم‌ اطلاع‌ خود را در مورد تعطیل‌ بودن‌ روز مذكور به‌ آگاهی‌ مجتبی‌ اراكی‌ رساندند. متعاقباً آیت‌الله شریعتمداری‌ بدون‌ مشورت‌ با سایر آیات‌ مطلبی‌ جهت‌ درج‌ در جراید كشور تهیه‌ و از طریق‌ رادیو و تلویزیون‌ هم‌ خبرمذكور پخش‌ گردید.»
روزنامه‌ها از قول‌ سخنگوی‌ آیات‌ عظام‌ شریعتمداری‌ و گلپایگانی‌ و نجفی‌ مرعشی ‌شایعه‌ی‌ تعطیل‌ فردا را تكذیب‌ كردند. سخنگوی‌ علامه‌ یحیی‌ نوری‌ نیز اعلام‌ كرد: «هیچ‌ گونه‌ نوشته‌ و اعلامیه‌ی‌ خاصی‌ از جانب‌ ایشان‌ در مورد تعطیل‌ فردا صادر نشده‌ وآنچه‌ به‌ امضای‌ ایشان‌ نشر یافته‌ تكذیب‌ می‌شود. البته‌ برگزاری‌ عزای‌ عمومی‌ یا تعطیل‌به‌ اراده‌ی‌ مردم‌ بستگی‌ دارد.»
جامعه‌ اصناف‌ نیز با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كردند: «به‌ منظور بیان‌ عدم‌ اعتماد ملی‌به‌ دولت‌ كنونی‌… و به‌ پشتیبانی‌ از تصمیم‌ روحانیون‌ و علمای‌ آگاه‌ تهران‌، پنج‌شنبه‌ 16شهریور را روز تعطیل‌ و عزای‌ عمومی‌ اعلام‌ می‌كنیم‌» و جبهه‌ ملی‌ نیز در حمایت‌ ازتصمیم‌ «جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌» اطلاعیه‌ای‌ صادر كرد.
با فرا رسیدن‌ سحرگاه‌ روز 16 شهریور سیل‌ جمعیت‌ از گوشه‌ گوشه‌ی‌ تهران‌ جاری‌شد. به‌ گزارش‌ كیهان‌، تهران‌ یك‌پارچه‌ تعطیل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهركننده‌در خیابان‌های‌ تهران‌ راهپیمایی‌ كردند. راهپیمایان‌ برای‌ سربازان‌ دست‌ تكان‌ می‌دادند وگل‌ پرتاب‌ می‌كردند. ناظران‌ این‌ راهپیمایی‌ را تا یك‌ میلیون‌ نفر تخمین‌ زدند. طول‌صف‌های‌ راهپیمایان‌ به‌ چند كیلومتر می‌رسید. در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلوجمعیت‌ در حركت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متری‌ جلوتر از همه‌حركت‌ می‌كردند تا هم‌ راه‌ را باز كنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند. در این‌تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملی‌ نیز شركت‌ كردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ گزارش‌ داد: جمعیت‌راهپیمایی‌ در پایان‌ به‌ صدها هزار نفر رسید. مردم‌ بر سر راهپیمایان‌ گلاب‌ می‌ریختند.ابتدا مأموران‌ كوشش‌ كردند كه‌ جلو راهپیمایی‌ را بگیرند.، امّا بعد راه‌ را باز كردند و به‌دنبال‌ جمعیت‌ به‌ حركت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی‌ جمعیت‌حركت‌ می‌كردند. در زیر پل‌ سیدخندان‌ یك‌ شعار كمونیستی‌ بر روی‌ پارچه‌ علم‌ شد كه‌بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پایین‌ كشیدند. كامیون‌های‌ میوه‌ كه‌ هر لحظه‌ خالی‌ و پر می‌شدندجمعیت‌ را همراهی‌ می‌كردند. این‌ خبرها تا نزدیكی‌ ظهر برای‌ چاپ‌ در روزنامه‌های‌عصر تهیه‌ شده‌ و به‌ دلیل‌ اخبار 17 شهریور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمایند. شهید محلاتی‌ كه‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانیت‌ مسئول‌ ستاد برگزاری‌راهپیمایی‌ بوده‌ است‌، چنین‌ گزارش‌ می‌كند: ارتش‌ با وسائل‌ زرهی‌ در سراسر خیابان‌انقلاب‌ فعلی‌ مستقر شده‌ بود. با این‌ حال‌ «ملت‌ از شمیران‌ حركت‌ كردند به‌ طرف‌ پایین‌.ما رابط‌ داشتیم‌ كه‌ مرتب‌ به‌ ما خبر می‌دادند.» هنگام‌ ظهر آیت‌الله بهشتی‌ در خیابان‌انقلاب‌ نزدیك‌ پیچ‌شمیران‌ به‌ نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصراست‌. بعد از نماز، جمعیت‌ را به‌ طرف‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) حركت‌ دادیم‌. «شعارها راكنترل‌ می‌كردیم‌. شعارها از جلو» تعیین‌ می‌شد. عصر به‌ میدان‌ آزادی‌ رسیدیم‌ قرار شدآیت‌الله بهشتی‌ برای‌ جمعیت‌ صحبت‌ نماید. و آقای‌ ناطق‌نوری‌ كه‌ لباسش‌ را عوض‌ كرده‌بود و لباس‌ شخصی‌ پوشیده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روایت‌ آقای‌ ناطق‌نوری‌، نزدیك‌ به‌ غروب‌ بود كه‌ جمعیت‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رسید. كامیون‌های‌ ارتشی‌ داخل‌ میدان‌آزادی‌ استقرار یافته‌ بودند، مردم‌ خصوصاً خانم‌ها با شعارهای‌ خود سربازان‌ ودرجه‌داران‌ را منقلب‌ كردند و آنها را به‌ گریه‌ انداخته‌ بودند. آیت‌الله بهشتی‌ تصمیم‌ گرفت‌برای‌ جمعیت‌ سخنرانی‌ كند از او دعوت‌ كردند روی‌ یك‌ اتومبیل‌ پارك‌ شده‌ برود، وی‌این‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ی‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ كرد. بشكه‌ای‌ را پیدا كردند وایشان‌ روی‌ آن‌ ایستاد و سخنرانی‌ كرد. آقای‌ ناطق‌نوری‌ هم‌ چون‌ تحت‌ تعقیب‌ بود بالباس‌ شخصی‌ و عینك‌ دودی‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ كرد.
مطابق‌ گزارش‌ ساواك‌ قطعنامه‌ به‌ این‌ شرح‌ بوده‌ است‌:
1ـ كلیه‌ی‌ زندانیان‌ سیاسی‌ آزاد باید گردند.
2ـ نهضت‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا پیروزی‌ ادامه‌ دارد.
3ـ باید حكومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تشكیل‌ گردد.
4ـ تمام‌ اقلیت‌های‌ مذهبی‌ تحت‌ حمایت‌ حكومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ و از احترام‌ برخوردار خواهند بود.
5ـ بیگانگان‌ از كشور اخراج‌ باید گردند.
6ـ شاه‌ عامل‌ استبداد است‌ و باید حكومت‌ شاهنشاهی‌ برچیده‌ شود.
7ـ دانشگاه‌ها باید اصلاح‌ گردند.
8ـ ما بت‌شكن‌ هستیم‌ نه‌ شیشه‌شكن‌. كسانی‌ كه‌ شیشه‌ می‌شكنند از ما نیستند.
9ـ تصمیمات‌ ما در مورد اعتصابات‌ و تعطیلات‌ از طریق‌ مساجد و اعلامیه‌ها به‌اطلاع‌ مردم‌ می‌رسد نه‌ از طریق‌ روزنامه‌های‌ وابسته‌ به‌ استبداد.
بنابر گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ی‌ قیطریه‌، ونك‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر)ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ 30/18 به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند. شعارتظاهركنندگان‌ عبارت‌ بود از:
برادر ارتشی‌ چرا برادر كشی‌؟ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ مابت‌شكنیم‌ شیشه‌شكن‌ نیستیم‌ـ ارتش‌ تو بی‌گناهی‌، فرماندهت‌ جلاد است‌ـ درود برخمینی‌ـ نصر من‌الله و فتح‌ قریب‌ـ ما تابع‌ قرآنیم‌، سلطنت‌ نمی‌خواهیم‌ـ درود بر خمینی‌بت‌شكن‌ـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ شما به‌ ما گلوله‌، ما به‌ شما گل‌ می‌دهیم‌ـ پلیس‌تو بی‌گناهی‌، آلت‌ دست‌ شاهی‌ـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا كن‌ سلطنت‌ را رها كن‌ـ مرگ‌ بر رژیم‌شاه‌ـ مرگ‌ بر سلسله‌ی‌ پهلوی‌ـ فلسطین‌ پیروز است‌، اسرائیل‌ نابود است‌ـ اریتره‌،فلسطین‌ـ برای‌ حفظ‌ قرآن‌، ارتش‌ به‌ ما بپیوندـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ آمریكا ازایران‌ بیرون‌ شوـ مرگ‌ بر خون‌خوارگی‌ شرق و غرب‌.
شعارهای‌ پلاكاردها نیز عبارت‌ بوده‌اند از: مقدس‌ باد اتحاد بین‌ نیروهای‌ مسلح‌ وملت‌ ستمدیده‌ـ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ كشور ما اسلامی‌ است‌، حكومت‌ ما اسلامی‌است‌ـ آشتی‌ هرگزـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا كن‌، سلطنت‌ را رها كن‌ـ رهبرا ما قصاص‌ خون‌ شهدارا از رژیم‌ خواهیم‌ گرفت‌ـ ما به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا سرنگونی‌ رژیم‌ به‌ مبارزه‌ ادامه‌خواهیم‌ دادـ درود ملت‌ ایران‌ به‌ دكتر شریعتی‌ـ زندانی‌ بودن‌ بهتر از این‌ آزادی‌ است‌ـسازمان‌ امنیت‌ منحل‌ باید گردد.
طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهای‌ خیابان‌ شاهرضا را محو و روی‌ آن‌ نوشتند «خیابان‌خمینی‌». هم‌چنین‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ شعار می‌دادند«دانشگاه‌ خمینی‌» و تابلوهای‌ خیابان‌ آیزنهاور را به‌ خیابان‌ «شریعتی‌ و خمینی‌» تبدیل‌كردند.
طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ «در خیابان‌ آیزنهاور مرتباً اعلام‌ می‌كردند كه‌ جمعیت‌ فرداصبح‌ در خیابان‌ شهداـ نامی‌ كه‌ تظاهركنندگان‌ به‌ خیابان‌ ژاله‌ داده‌ـ اجتماع‌ كنید.»
آیت‌الله بهشتی‌ در پایان‌ سخنرانی‌ اعلام‌ كرد كه‌ «جامعه‌ روحانیت‌ فردا برنامه‌ندارد»
بنا به‌ گزارش‌ كیهان‌ شهرهای‌ قم‌، آمل‌، كرج‌، گرگان‌، اهواز، كازرون‌، شهرری‌، قزوین‌،زنجان‌، همدان‌، خرم‌آباد، كاشان‌، شیراز، كرمان‌، مشهد، تبریز، اصفهان‌، اردبیل‌، مهاباد،بهبهان‌، خمین‌، شاهرود، اراك‌ و دزفول‌ با تظاهرات‌، راهپیمایی‌ و تعطیل‌ عمومی‌ به‌ ندای‌جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ پاسخ‌ مثبت‌ دادند.
آیت‌الله گلپایگانی‌ و نجفی‌ كه‌ از اعلامیه‌ی‌ تهیه‌ شده‌ توسط‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ وسوءاستفاده‌ دولت‌ ناراحت‌ شده‌ بودند، آن‌ را تكذیب‌ كردند. آیت‌الله نجفی‌ اعلام‌ نمودكه‌ «درباره‌ی‌ تعطیل‌ روز پنج‌شنبه‌ اعلامیه‌ای‌ صادر نكرده‌اند و مطالبی‌ كه‌ از قول‌ ایشان‌ درمطبوعات‌ و رادیو در این‌ زمینه‌ درج‌ و یا گفته‌ شده‌ است‌ حقیقت‌ ندارد.»
این‌ راهپیمایی‌ یكی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ شد تا جایی‌ كه‌ فریدون‌ هویدامی‌نویسد: «به‌ نظر من‌ این‌ راهپیمایی‌ كه‌ به‌ صورت‌ عظیمی‌ برگزار شد… ضمن‌ آن‌ آشكارشد كه‌ [آیت‌الله] خمینی‌ در عرض‌ دو ماه‌ ژوئیه‌ و اوت‌ (تیر و مرداد) به‌ خوبی‌ توانسته‌رهبری‌ خود را تثبیت‌ كند و نشان‌ دهد كه‌ قدرت‌ او در تبعید به‌ مراتب‌» از دیگران‌ بیشتراست‌ و «دقیقاً از آن‌ به‌ بعد بود كه‌ آیت‌الله خمینی‌ به‌ عنوان‌ رهبر منحصر به‌ فرد و بلامنازع‌حركتی‌ كه‌ از 9 ماه‌ قبل‌ آغاز گردیده‌ بود شناخته‌ شد.» گرچه‌ توده‌های‌ مسلمان‌ ایران‌ ازسال‌ 1341 آیت‌الله خمینی‌ را به‌ عنوان‌ رهبر خودشان‌ شناخته‌ بودند، ولی‌ اعتراف‌دشمن‌ نشانه‌ی‌ عظمت‌ و رهبری‌ بی‌چون‌ و چرای‌ امام‌ خمینی‌ در این‌ مقطع‌ تاریخی‌ بود.

اعلام‌ حكومت‌ نظامی

ماه‌ رمضان‌ 1357 برای‌ رژیم‌ بسیار شكننده‌ بود. شاه‌می‌پنداشت‌ با تعویض‌ آموزگار و روی‌ كار آمدن‌ شریف‌امامی‌ و دادن‌ امتیازات‌ مردم‌ راآرام‌ خواهد كرد، ولی‌ سیر حوادث‌ نشان‌ داد كه‌ حركت‌ مردم‌ در حال‌ وسعت‌ و سرعت‌است‌. به‌ گزارش‌ ساواك‌ «از اوّل‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ تا روز 17 شهریور مجموعاً حوادث‌ ووقایعی‌ رخ‌ داده‌ كه‌ اوج‌گیری‌ آن‌ تقریباً از روز 9 شهریور»، یعنی‌ 26 رمضان‌ و چهار روزبعد از دولت‌ شریف‌امامی‌ «بوده‌ و طی‌ این‌ مدت‌ جمعاً 687 مورد شكستن‌ شیشه‌، 206مورد آتش‌سوزی‌، 528 مورد» شهادت‌ مردم‌ و قتل‌ «مأمورین‌ انتظامی‌، 69 مورد حمله‌ به‌مأمورین‌، 38 مورد بمب‌گذاری‌، 27 مورد حمله‌ به‌ مؤسسات‌ دولتی‌ و ملی‌، 3380 جلسه‌سخنرانی‌ مذهبی‌ در سراسر كشور كه‌ بیش‌ از 1750 جلسه‌ از این‌ جلسات‌ ضدیت‌ بارژیم‌ و تحریك‌ مردم‌ به‌ آشوب‌ و بلوا سخن‌ گفته‌ شده‌ و توزیع‌ 343 نوع‌ اعلامیه‌ و نشریه‌با نام‌ مشخص‌ و غیرمشخص‌ مبنی‌ بر ضدیت‌ با رژیم‌ و حكومت‌ ایران‌ و برپایی‌ نزدیك‌ به‌923 مورد تظاهرات‌ نسبتاً توأم‌ با خشونت‌ در نقاط‌ مختلف‌ مملكت‌ رخ‌ داد و سازمان‌یافته‌ است‌.»
رژیم‌ شاه‌ بعد از راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور به‌ این‌ نتیجه‌ رسید كه‌ باید بر شدت‌سركوب‌ افزود تا بتوان‌ بحران‌ را مهار كرد. به‌ روایت‌ فریدون‌ هویدا، پس‌ از راهپیمایی‌روز 16 شهریور، فرماندهان‌ نظامی‌ «به‌ شاه‌ فشار آوردند كه‌ هر چه‌ زودتر در تهران‌حكومت‌ نظامی‌ اعلام‌ كند و خواسته‌ خود را نیز چنین‌ توصیه‌ كردند: در راهپیمایی‌ امروزسیل‌ جمعیت‌ به‌ راحتی‌ می‌توانست‌ عمارت‌ مجلس‌ و تأسیسات‌ رادیوـ تلویزیون‌ را به‌تصرف‌ خود درآورد. شاه‌ بعد از چند ساعت‌ تردید و دوددلی‌ با سفرای‌ انگلیس‌ وآمریكا به‌ تبادل‌ نظر پرداخت‌ و تصمیم‌ گرفت‌ كه‌ تسلیم‌ نظر فرماندهان‌ ارتش‌ شود.»ارتشبد فردوست‌ نیز این‌ خبر را به‌ شكل‌ دیگری‌ تأیید می‌كند و می‌گوید بعد از واقعه‌ی‌17 شهریور من‌ در جلسه‌ی‌ فرماندهان‌ نظامی‌ با ادامه‌ی‌ حكومت‌ نظامی‌ مخالفت‌ كردم‌،ولی‌ «بقیه‌ از جمله‌ ازهاری‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌، صمدیان‌پور رئیس‌ شهربانی‌، مقدم‌ رئیس‌ساواك‌ و قره‌باغی‌ (وزیر كشور) صراحتاً گفتند كه‌ حكومت‌ نظامی‌ دستور صریح‌محمدرضاست‌.»
از طرف‌ دیگر شریف‌امامی‌ كه‌ پنداشته‌ بود با تغییر تاریخ‌ شاهنشاهی‌ به‌ هجری‌ وبستن‌ چند قمارخانه‌ مردم‌ و رهبری‌ نهضت‌ را آرام‌ خواهد كرد، بلافاصله‌ بعد ازراهپیمایی‌ عید فطر متوجه‌ شد كه‌ سخت‌ در اشتباه‌ است‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ با سرعت‌عكس‌العمل‌ نشان‌ داد و طی‌ اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كرد: «متأسفانه‌ دست‌های‌ پنهان‌ با استفاده‌از روش‌های‌ شناخته‌ شده‌ در صدد سوءاستفاده‌ از این‌ شرایط‌ برآمده‌ و با تشكیل‌اجتماعات‌ و ترتیب‌ تظاهرات‌ مطالبی‌ را كه‌ برخلاف‌ قوانین‌ كشوری‌ است‌ مطرح‌می‌سازد… به‌ منظور تأمین‌ آسایش‌ عموم‌ و جلوگیری‌ از اقدامات‌ خرابكارانه‌، دولت‌ مقررمی‌دارد كه‌ تشكیل‌ اجتماعات‌ با اجازه‌ی‌ شهربانی‌ و فقط‌ در محل‌هایی‌ كه‌ موجب‌ سدمعبر نباشد آزاد و به‌ مسئولان‌ انتظامی‌ دستور داده‌ شده‌ است‌ كه‌ از تشكیل‌ اجتماعات‌بدون‌ اجازه‌ در معابر عمومی‌ شدیداً جلوگیری‌ نماید.» بدیهی‌ بود كه‌ راهپیمایی‌ها درخیابان‌ها شكل‌ می‌گرفت‌ كه‌ معابر عمومی‌ محسوب‌ می‌شدند و این‌ اعلامیه‌ به‌ معنای‌موقوف‌ كردن‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ بود و در واقع‌ این‌ اعلامیه‌ آغاز خود نشان‌ دادن‌دولت‌ آشتی‌ ملی‌ بود و خبر از سخت‌گیری‌ دولت‌ می‌داد.
شریف‌امامی‌ در اجرای‌ اطلاعیه‌ی‌ دولت‌ در شانزدهم‌ شهریور دستور ممانعت‌ ازراهپیمایی‌ را صادر كرد و پلیس‌ در چند نقطه‌ی‌ تهران‌ با مردم‌ درگیر شد، ولی‌ جمعیت‌آن‌ قدر زیاد بود كه‌ متوجه‌ شد كنترل‌ راهپیمایی‌ با نیروی‌ پلیس‌ ممكن‌ نیست‌.شریف‌امامی‌ تصمیم‌ شاه‌ مبنی‌ بر حكومت‌ نظامی‌ را مغتنم‌ شمرد و شبانه‌ از اعضای‌شورای‌ امنیت‌ ملی‌ دعوت‌ كرد. جلسه‌ در ساعت‌ 20 روز 16 شهریور با حضورنخست‌وزیر، امیرخسرو افشار وزیر امورخارجه‌، ارتشبد ازهاری‌ رئیس‌ ستاد بزرگ‌ارتشتاران‌، سپهبد ناصر مقدم‌ رئیس‌ ساواك‌، سپهبد احمدعلی‌ محققی‌ فرمانده‌ژاندارمری‌، سپهبد صمدیان‌پور رئیس‌ كل‌ شهربانی‌، سپهبد برومند جزی‌ رئیس‌ اداره‌ی‌دوم‌ ارتش‌، سپهبد خواجه‌نوری‌ رئیس‌ اداره‌ی‌ سوم‌ ارتش‌ و ارتشبد قره‌باغی‌ وزیر كشورتشكیل‌ گردید. ابتدا سپهبد مقدم‌ گزارشی‌ از چند روز اخیر داد و اعلام‌ كرد فردا نیز قراراست‌ تظاهرات‌ و اغتشاش‌ صورت‌ بگیرد و ما به‌ عرض‌ اعلیحضرت‌ رسانده‌ایم‌ كه‌ لازم‌است‌ حكومت‌ نظامی‌ شود.
همه‌ی‌ اعضای‌ جلسه‌ بر ضرورت‌ حكومت‌ نظامی‌ نظر دادند و بلافاصله‌شریف‌امامی‌ اعضای‌ دولت‌ را احضار و هیأت‌ دولت‌ با اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ جلسه‌مشترك‌ گرفتند و نظر شورای‌ امنیت‌ به‌ تصویب‌ هیأت‌ دولت‌ رسید. جلسه‌ در ساعت‌نزدیك‌ به‌ ساعت‌ 24 خاتمه‌ یافت‌ و شریف‌امامی‌ نتیجه‌ را تلفنی‌ به‌ اطلاع‌ شاه‌ رساند.سپس‌ ارتشبد ازهاری‌ با شاه‌ صحبت‌ كرد و «بنا به‌ تصویب‌ اعلیحضرت‌ ارتشبد غلام‌علی‌اویسی‌ فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ و حومه‌ انتخاب‌ شد.»
سردمداران‌ رژیم‌ از حركت‌ مردم‌ چنان‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بودند كه‌ جرأت‌ به‌ تأخیرانداختن‌ یك‌ روز حكومت‌ نظامی‌ را برای‌ مطلع‌ كردن‌ مردم‌ نداشتند. نیمه‌های‌ شب‌دولت‌ اطلاعیه‌ای‌ تنظیم‌ كرد كه‌ رادیو در اخبار صبح‌گاهی‌ آن‌ را قرائت‌ كرد، امّا اكثر مردم‌از آن‌ بی‌خبر بودند؛ خصوصاً كه‌ آن‌ روز جمعه‌ بود و روزنامه‌ی‌ صبح‌ هم‌ منتشر نمی‌شد.دولت‌ در این‌ اطلاعیه‌ با اشاره‌ به‌ اطلاعیه‌ی‌ 15 شهریور كه‌ تظاهرات‌ را در معابر عمومی‌ممنوع‌ اعلام‌ كرده‌ بود و اشاره‌ به‌ راهپیمایی‌ 16 شهریور اعلام‌ كرد «تنها برای‌ جلوگیری‌از خون‌ریزی‌ تظاهرات‌ غیرقانونی‌ و ضد ملی‌ آنان‌ تحمل‌ شد.» دولت‌ در این‌ اعلامیه‌ بامتهم‌ كردن‌ مردم‌ و نسبت‌ دادن‌ اعتراضات‌ آنان‌ به‌ «توطئه‌ی‌ عمیق‌ كه‌ با پول‌ و نقشه‌ی‌خارجی‌ و تحریكات‌ بیگانه‌ هر روز ابعاد تازه‌ای‌ را دربرمی‌گیرد» اعلام‌ كرد: «به‌ منظورحراست‌ از موجودیت‌ و وحدت‌ ملی‌ و برای‌ آن‌ كه‌ فرصت‌ داشته‌ باشد به‌ اقدامات‌ لازم‌در جهت‌ تأمین‌ هر چه‌ بیشتر رفاه‌ عامه‌ی‌ مردم‌ و حفظ‌ آهنگ‌ توسعه‌ی‌ سالم‌ اقتصادی‌ وانجام‌ سریع‌ و قاطع‌ اصلاحات‌ اداری‌ و تأمین‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و مبارزه‌ با فساد و فاسد وتأمین‌ آزادی‌های‌ واقعی‌ در جهت‌ رفع‌ علل‌ نارضایتی‌ مردم‌ و در محیطی‌ آرام‌ و با تلاش‌مؤثر به‌ نگرانی‌های‌ همگانی‌ خاتمه‌ دهد، ناگزیر حكومت‌ نظامی‌ را برای‌ مدت‌ شش‌ ماه‌در شهرهای‌ تهران‌، كرج‌، قزوین‌، قم‌، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان‌، اصفهان‌، شیراز،كازرون‌ و جهرم‌ اعلام‌ می‌نماید.» فرمانداران‌ نظامی‌ شهرها به‌ این‌ شرح‌ منصوب‌شدند: سرلشكر عبدالرضا اسفندیاری‌ (شیراز)، سرلشكر رضا ناجی‌ (اصفهان‌)،سرلشكر بیدآبادی‌ (تبریز)، سرتیپ‌ عبدالرحیم‌ جعفری‌ (مشهد)، سرتیپ‌ شمس‌تبریزی‌ (اهواز)، سرتیپ‌ جهانگیر اسفندیاری‌ (آبادان‌)، سرلشكر كمال‌ نظامی‌ (قم‌)،سرتیپ‌ غفاری‌ (كازرون‌)، سرتیپ‌ شاپور میرهادی‌ (كرج‌)، سرتیپ‌ نعمت‌الله معتمدی‌(قزوین‌)، سرتیپ‌ نادور (جهرم‌).
وزارت‌ امورخارجه‌ آمریكا نیز بلافاصله‌ برقراری‌ حكومت‌ نظامی‌ در ایران‌ را موردتأیید قرار داد و سخنگوی‌ آن‌ اعلام‌ كرد «ما جمعه‌ اظهار امیدواری‌ كردیم‌ نظم‌ به‌ زودی‌در تهران‌ برقرار گردد و امروز تكرار می‌كنیم‌ كه‌ آرامش‌ نیز مجدداً برقرار شود.» وی‌ درپاسخ‌ به‌ این‌ كه‌ در 17 شهریور علیه‌ مردم‌ خشونت‌ به‌ كار رفته‌ تأكید كرد كه‌ «برای‌ ماآشكار است‌ كه‌ نظم‌ باید برقرار گردد.» وی‌ در این‌ مصاحبه‌ اظهار امیدواری‌ كرد كه‌«نیروهای‌ امنیتی‌ در از میان‌ بردن‌ آخرین‌ بی‌نظمی‌های‌ ضد دولتی‌ با خویشتن‌داری‌ عمل‌كنند.»
طبق‌ ماده‌ 10 قانون‌ فرمانداری‌ نظامی‌ اجتماع‌ مطلقاً ممنوع‌ می‌شد و مطابق‌ ماده‌ 5«اشخاصی‌ كه‌ سوءظن‌ با دولت‌ مشروطه‌ و امنیت‌ انتظام‌ عمومی‌ در حق‌ آنها بشود قوه‌ی‌مجریه‌ حق‌ توقیف‌ آنها را خواهد داشت‌» و مطابق‌ ماده‌ 7، مأمورین‌ فرمانداری‌ نظامی‌حق‌ بررسی‌ و تفتیش‌ منازل‌ و دستگیری‌ مظنونین‌ را به‌دست‌ می‌آوردند و مطابق‌ این‌قانون‌ متهمین‌ در دادگاه‌ نظامی‌ محاكمه‌ می‌شدند.
طبق‌ قانون‌ حكومت‌ نظامی‌ مصوب‌ 1329 دولت‌ موظف‌ بود بعد از اعلام‌ حكومت‌نظامی‌ ظرف‌ مدت‌ یك‌ هفته‌ پیشنهاد خود را به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ و سنا برای‌ تصویب‌ارسال‌ نماید. دولت‌ شریف‌امامی‌ برای‌ قانونی‌ جلوه‌ دادن‌ عمل‌ خود لایحه‌ی‌حكومت‌ نظامی‌ را به‌ مجلس‌ فرستاد و مجلس‌ شورای‌ ملی‌ آن‌ را با 152 رأی‌ موافق‌ و 22رأی‌ مخالف‌ و 3 رأی‌ ممتنع‌ در تاریخ‌ 26 شهریور تصویب‌ كرد.

روز واقعه‌

عده‌ای‌ از مردم‌ در راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور فریاد می‌زدند: فرداصبح‌ در میدان‌ ژاله‌. سپهبد مقدم‌ برای‌ جلوگیری‌ از تكرار راهپیمایی‌ از شاه‌ درخواست‌برقراری‌ حكومت‌ نظامی‌ كرد و سرانجام‌ با موافقت‌ شاه‌، تصویب‌ شورای‌ امنیت‌ و هیأت‌دولت‌، حكومت‌ نظامی‌ به‌ تصویب‌ رسید و با فرمان‌ شاه‌ ارتشبد اویسی‌ فرماندار نظامی‌تهران‌ شد. فرماندار نظامی‌ تهران‌ به‌ سپهبد بدره‌ای‌ فرمانده‌ گارد جاویدان‌ دستور داد تاواحدهایی‌ از گارد را به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ منتقل‌ كند. بدره‌ای‌ فرمان‌ اعزام‌ واحدهایی‌ رابه‌ سرلشكر امینی‌ افشار فرمانده‌ لشكر 1 گارد جاویدان‌ صادر كرد و یگان‌هایی‌ از لشكردر میدان‌ و خیابان‌ ژاله‌ (شهدا) مستقر شدند. ارتشبد اویسی‌ با صدور اولین‌ اطلاعیه‌ی‌فرمانداری‌ نظامی‌ اعلام‌ كرد: «به‌ منظور ایجاد رفاه‌ مردم‌ و نحوه‌ی‌ نظم‌ از ساعت‌ 6 صبح‌روز 17 شهریور ماه‌ مقررات‌ حكومت‌ نظامی‌ را به‌ مدت‌ شش‌ ماه‌» به‌ اجرا می‌گذارد.
مردم‌ در صبح‌ زود بی‌خبر از حكومت‌ نظامی‌ در دسته‌های‌ بزرگی‌ از خیابان‌های‌فرح‌آباد، شهباز و میدان‌ خراسان‌ به‌ طرف‌ میدان‌ ژاله‌ حركت‌ كردند. در نزدیكی‌ میدان‌ وخود میدان‌ كامیون‌های‌ مملو از نظامیان‌ ایستاده‌ بودند، ولی‌ مردم‌ بی‌اعتنا به‌ راه‌ خودادامه‌ می‌دادند. ساعت‌ نزدیك‌ 30/7 صبح‌ بود كه‌ جمعیت‌ در میدان‌ ژاله‌ و خیابان‌های‌منتهی‌ به‌ آن‌ مستقر شدند. یكی‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ با بلندگو به‌ مردم‌ اخطار كرد كه‌حكومت‌ نظامی‌ است‌، چرا تجمع‌ كرده‌اید؟ یكی‌ از روحانیون‌ مردم‌ را دعوت‌ به‌ نشستن‌كرد. جمعیت‌ روی‌ زمین‌ نشست‌، ولی‌ ظواهر امر نشان‌ می‌داد كه‌ نیروهای‌ فرمانداری‌نظامی‌ قصد متفرق كردن‌ مردم‌ را ندارند. راه‌ عبور را از چهار طرف‌ بر روی‌ مردم‌ بستند.ناگهان‌ صدای‌ رگبار از خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ میدان‌ بلند و همین‌ كه‌ جمعیت‌ از چهار طرف‌به‌ سوی‌ میدان‌ هجوم‌ آوردند، نیروهای‌ مستقر در میدان‌ نیز از چند سو مردم‌ را به‌ رگبارمسلسل‌ بستند. در مدت‌ چند ثانیه‌ صدها نفر در خاك‌ و خون‌ غلطیدند. مردم‌ بی‌مهابامجروحین‌ و شهدا را بر روی‌ دست‌ به‌ سوی‌ بیمارستان‌ها حمل‌ می‌كردند. اطاقها،راه‌روها و حیات‌ بیمارستان‌ها مملو از مجروح‌ و جنازه‌ بود. مردم‌ اطراف‌ بیمارستان‌هاخانه‌های‌ خود را برای‌ پذیرش‌ مجروحین‌ مهیا می‌كردند. هر كس‌ هر چه‌ از لوازم‌پزشكی‌، پنبه‌، پانسمان‌ و ملافه‌ داشت‌ به‌ بیمارستان‌ می‌آورد.
نفرت‌ مردم‌ به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود. خبر قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ در تهران‌ پیچید وسرتاسر تهران‌ به‌ جنب‌ و جوش‌ درآمد. مردم‌ بی‌اعتنا به‌ حكومت‌ نظامی‌ به‌ خیابان‌هاریختند و با مأمورین‌ فرمانداری‌ نظامی‌ درگیر شدند. به‌ هر چه‌ از مظاهر دولتی‌می‌رسیدند حمله‌ می‌كردند. طبق‌ گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ از میدان‌ ژاله‌ به‌ «خیابان‌های‌دیگری‌ از قسمت‌ شرق تهران‌» كشیده‌ شد، سپس‌ تظاهرات‌ به‌ جنوب‌ تهران‌، خیابان‌های‌مولوی‌، میدان‌ خراسان‌، میدان‌ شوش‌ و میدان‌ راه‌آهن‌ سرایت‌ كرد و در مدت‌ كوتاهی‌خیابان‌های‌ فردوسی‌، منوچهری‌، خیابان‌ سعدی‌ شمالی‌، خیابان‌ نظام‌آباد، خیابان‌فرح‌آباد، منطقه‌ی‌ نارمك‌، میدان‌ سپه‌، خیابان‌ لاله‌زار، به‌ صحنه‌ی‌ درگیری‌ تبدیل‌ شد.تظاهرات‌ و درگیری‌ تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌.
روزنامه‌ها در فردای‌ آن‌ روز بدون‌ پرداختن‌ به‌ چگونگی‌ درگیری‌ اعلام‌ كردند: «100آتش‌سوزی‌ در تهران‌ روی‌ داد، شعب‌ چند بانك‌، یك‌ فروشگاه‌ بزرگ‌، یك‌ فروشگاه‌شهر و روستا در آتش‌ سوخت‌.» فرماندار نظامی‌ در اطلاعیه‌ی‌ شماره‌ 4 خود ضمن‌ متهم‌كردن‌ مردم‌ به‌ این‌ كه‌ «با پول‌ و نقشه‌ی‌ خارجی‌» اقدام‌ به‌ تظاهرات‌ كرده‌اند، اعلام‌ نموددر واقعه‌ 17 شهریور 58 نفر كشته‌ و 205 نفر مجروح‌ شده‌اند. دو روز بعد دادگستری‌اعلام‌ كرد تعداد كشته‌شدگان‌ به‌ 95 نفر رسید. گرچه‌ تعداد شهدای‌ آن‌ روز رسماًاعلام‌ نشد، ولی‌ آگاهان‌ آمار وحشتناكی‌ را از شهدای‌ 17 شهریور ارائه‌ كرده‌اند. پارسونزسفیر انگلیس‌ تعداد شهدا را «صدها نفر» ذكر كرده‌ است‌. سولیوان‌ سفیر آمریكاگزارش‌ می‌كند كه‌ در میدان‌ ژاله‌ «بیش‌ از دویست‌ نفر از تظاهركنندگان‌ كشته‌ شده‌بودند.» جان‌ استمپل‌ یكی‌ از اعضای‌ سفارت‌ آمریكا در ایران‌ از قول‌ منابع‌ پزشكی‌تعداد شهدا را «بین‌ 200 تا 400 نفر» برآورد كرده‌ است‌. شاپور بختیار ادّعا می‌كند كه‌«می‌توانم‌ به‌ یقین‌ بگویم‌ تعداد كشته‌شدگان‌ حداكثر از 700 یا 800 نفر متجاوز نبوده‌است‌.» مردم‌ مدعی‌ بودند چند هزار نفر كشته‌ شده‌اند. حتی‌ اگر ادّعای‌ مردم‌ را نپذیرم‌كشتن‌ ده‌ها نفر انسان‌ آمار وحشتناكی‌ است‌.
موضوع‌ مهم‌ در واقعه‌ی‌ 17 شهریور، تمرّد سربازان‌ از دستورات‌ فرماندهان‌ نظامی‌بود. در همان‌ لحظه‌ی‌ اوّل‌ در میدان‌ ژاله‌ یك‌ سرباز فرمانده‌ خود را هدف‌ قرار داد وسپس‌ خود را به‌ قتل‌ رساند. طبق‌ گزارش‌ ساواك‌ «سه‌ نفر از سربازان‌ وظیفه‌ی‌ لشكر گارددر حین‌ اجرای‌ مأموریت‌ كنترل‌ اغتشاشات‌، ضمن‌ سرقت‌ سه‌ قبضه‌ تفنگ‌ ژـ3 با 300 تیرفشنگ‌ متواری‌ شده‌اند». اسامی‌ این‌ سه‌ نفر عبارت‌ بود از قاسم‌ دهقان‌، علی‌ غفوری‌ ومحمد محمدی‌. فردای‌ آن‌ روز محل‌ اختفای‌ این‌ سه‌ سرباز كشف‌ و به‌ محاصره‌ی‌نیروهای‌ نظامی‌ درآمد كه‌ هر سه‌ نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ محمد محمدی‌در دم‌ به‌ شهادت‌ رسید. از مجموعه‌ی‌ اسناد به‌ دست‌ می‌آید كه‌ در این‌ روز هفت‌سرباز خودزنی‌ كردند.
مشهد نیز كه‌ در این‌ روز خود را برای‌ استقبال‌ از آیت‌الله قمی‌ كه‌ از تبعید در كرج‌ آزادشده‌ بود آماده‌ می‌كرد با حكومت‌ نظامی‌ مواجه‌ شد و تظاهرات‌ و درگیری‌ از همان‌ آغازروز شروع‌ شد. مردم‌ در مدرسه‌ نواب‌ اجتماع‌ كردند، ولی‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ به‌آنان‌ حمله‌ و آنان‌ را متفرق كردند. جنگ‌ و گریز تا پاسی‌ از شب‌ ادامه‌ داشت‌. در این‌ روزبه‌ گزارش‌ ساواك‌ 14 نفر مورد اصابت‌ گلوله‌ قرار گرفتند كه‌ چهار نفر از آنان‌ به‌شهادت‌ رسیدند.
در شیراز نیز شبانه‌ آیت‌الله دستغیب‌ را دستگیر و به‌ تهران‌ منتقل‌ نمودند كه‌ فردای‌ آن‌روز تظاهرات‌ پراكنده‌ای‌ صورت‌ گرفت‌. شهرهای‌ كرج‌، ابهر، سمنان‌ و كرمان‌ نیز شاهددرگیری‌هایی‌ با نیروهای‌ رژیم‌ بودند. خبر فاجعه‌ی‌ قتل‌عام‌ مردم‌ در میدان‌ ژاله‌ به‌سرعت‌ در جهان‌ پیچید و سیاست‌مداران‌، دولت‌مداران‌، خبرگزاری‌ها و محافل‌بین‌المللی‌ را وادار به‌ عكس‌العمل‌ نمود؛ امّا هیچ‌ عكس‌العملی‌ زشت‌تر از دولت‌ آمریكانسبت‌ به‌ این‌ قتل‌عام‌ فجیع‌ نبود. در آن‌ روزها رؤسای‌ كشورهای‌ آمریكا، مصر و اسرائیل‌در كمپ‌ دیوید مشغول‌ مذاكرات‌ سازش‌ بودند. فردای‌ آن‌ روز «وارن‌ كریستوفر» معاون‌وزیر امورخارجه‌ آمریكا از واشنگتن‌ با «سایروس‌ ونس‌» وزیر امورخارجه‌ كه‌ در كمپ‌دیوید بود تماس‌ برقرار كرد و «توصیه‌ كرد كه‌ پرزیدنت‌ كارتر هر چه‌ زودتر با شاه‌صحبت‌ كند». ونس‌ گزارشی‌ از وضعیت‌ ایران‌ را به كارتر ارائه‌ داد و از كارتر خواست‌ تا باشاه‌ تماس‌ بگیرد. ابتدا انورسادات‌ با شاه‌ تماس‌ گرفت‌ و «مراتب‌ هم‌دردی‌ و پشتیبانی‌خود را از شاه‌ به‌ وی‌ اطلاع‌ داد» و سپس‌ كارتر با شاه‌ تلفنی‌ صحبت‌ كرد و «پشتیبانی‌آمریكا را از وی‌ در اقداماتی‌ كه‌ برای‌ برقراری‌ نظم‌ به‌ عمل‌ می‌آورد تأیید كرد.» خبرحمایت‌ كارتر از شاه‌ در رسانه‌ها منتشر شد. رژیم‌ كه‌ سعی‌ می‌كرد مخالفان‌ خود رامرعوب‌ كند، بر انتشار این‌ خبر دامن‌ می‌زد. روزنامه‌های‌ كیهان‌ و اطلاعات‌ اعلام‌ كردندكه‌ «كارتر با شاهنشاه‌ مكالمه‌ی‌ تلفنی‌ كرد.» روزنامه‌ها به‌ نقل‌ از اطلاعیه‌ی‌ كاخ‌ سفیدنوشتند كه‌ «كارتر با شاهنشاه‌ تماس‌ گرفته‌ و وضع‌ كنونی‌ ایران‌ را كه‌ در آن‌ تظاهرات‌ ضددولتی‌ به‌ رهبری‌ افراطی‌ها جریان‌ داشته‌ و دست‌ كم‌ 95 نفر كشته‌ بر جای‌ گذارده‌ موردبحث‌ قرار داده‌ است‌. پرزیدنت‌ كارتر مناسبات‌ نزدیك‌ و دوستانه‌ میان‌ ایران‌ و آمریكا رامورد تأیید قرار داده‌ است‌ و نسبت‌ به‌ ادامه‌ی‌ جنبش‌ اعطای‌ آزادی‌ سیاسی‌ اظهارامیدواری‌ نموده‌ است‌.» خبرگزاری‌ فرانسه‌ اعلام‌ كرد: كارتر با شاه‌ تماس‌ گرفته‌ و«پشتیبانی‌ از رژیم‌ تهران‌ را تأیید كرده‌ است‌.»
خبر حمایت‌ كارتر از شاه‌ آن‌ هم‌ بعد از قتل‌عام‌ مردم‌ تهران‌، ملی‌گرایان‌ را كه‌ امید به‌ اوبسته‌ بودند مبهوت‌ كرد و موضع‌ امام‌ خمینی‌ را به‌ شدت‌ تثبیت‌ نمود. امام‌ خمینی‌ درعكس‌العمل‌ به‌ این‌ پیام‌ كارتر در مصاحبه‌ با رادیو تلویزیون‌ فرانسه‌ فرمودند: «آقای‌ كارتركه‌ برای‌ یك‌ زندانی‌ در شوروی‌ آن‌ قدر هیاهو درآورد، پس‌ از كشتارهای‌ پیاپی‌ شاه‌،پشتیبانی‌ خود را از او دریغ‌ نكرد» این‌ به‌ خاطر این‌ است‌ كه‌ آمریكا به‌ دنبال‌ منافع‌ خودش‌فقط‌ هست‌.

واكنش‌ علما

آیت‌الله گلپایگانی‌ با انتشار نامه‌ای‌ سرگشاده‌ به‌ شریف‌امامی‌ اخطاركرد كه‌ «این‌ گونه‌ برابر شدن‌ با امواج‌ احساسات‌ مردم‌ ناراضی‌ موجب‌ مصایب‌ عظیم‌تر وخطرات‌ بزرگ‌تر برای‌ مملكت‌ است‌.» آیت‌الله تأكید كرد كه‌ «اعلام‌ حكومت‌ نظامی‌ و جوی‌ خون‌ راه‌ انداختن‌ هیچ‌ دردی‌ را دوا نخواهد كرد.» آیت‌الله گلپایگانی‌ با نامه‌ای‌ به‌مهندس‌ ریاضی‌ رئیس‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ نمایندگان‌ اخطار كرد كه‌ رأی‌ به‌ چنین‌دولت‌ جنایتكاری‌ خیانت‌ به‌ ملت‌ است‌.
آیت‌الله گلپایگانی‌ علاوه‌ بر نامه‌های‌ فوق الذكر اطلاعیه‌ای‌ صادر كرد و اعلام‌ نمود كه‌«فاجعه‌ی‌ خونین‌ كشتار بی‌رحمانه‌ی‌ دیروز تهران‌ مملكت‌ را غرق در عزا و مصیبت‌ساخت‌» آیت‌الله در این‌ اطلاعیه‌ حكومت‌ نظامی‌ را «خلاف‌ تمام‌ قواعد بین‌المللی‌ وابتدایی‌ترین‌ حقوق بشری‌» خواند.
آیت‌الله مرعشی‌ با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كرد: «بار دیگر هیأت‌ حاكمه‌ی‌ ایران‌دست‌ از آستین‌ ظلم‌ به‌ در آورده‌، صدها مردم‌ ستمدیده‌ و شریف‌ ایران‌ را به‌ ضرب‌ گلوله‌در تهران‌ مقتول‌ و مضروب‌ و مجروح‌ كرد.» آیت‌الله بار دیگر خواست‌ خود را مبنی‌ بر«اجرای‌ احكام‌ شرعیه‌ و برقراری‌ عدالت‌ و بازگشت‌ هر چه‌ زودتر حضرت‌ آیت‌اللهخمینی‌» مورد تأكید قرار داد.
آیت‌الله شیرازی‌ با صدور اطلاعیه‌ای «فاجعه‌ی‌ دردناك‌» 17 شهریور را به‌ امام‌ زمان‌تسلیت‌ گفت‌ و «این‌ عمل‌ وحشیانه‌ را در حق‌ مردم‌ بی‌پناه‌ به‌ شدت‌ محكوم‌» كرد.
آیت‌الله شریعتمداری‌ با این‌ كه‌ در خفا از سخت‌گیری‌ رژیم‌ حمایت‌ می‌كرد، امّانسبت‌ به‌ مطلع‌ نكردن‌ مردم‌ انتقاد داشت‌. آیت‌الله در یك‌ مكالمه‌ی‌ تلفنی‌ به‌ پزشكپورنماینده‌ی‌ مجلس‌ گفت‌: «خوب‌ بود درباره‌ی‌ اعلام‌ حكومت‌ نظامی‌ فرصتی‌ می‌دادند تاروز جمعه‌ مردم‌ در جریان‌ حكومت‌ نظامی‌ قرار گرفته‌ و بی‌گناه‌ كشته‌ نمی‌شدند.»
با این‌ حال‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ با صدور اطلاعیه‌ای‌ «فاجعه‌ی‌ دردناك‌ روز جمعه‌ رادر تهران‌ به‌ عموم‌ ملت‌ مسلمان‌ مخصوصاً به‌ خانواده‌های‌ داغ‌دیده‌ تسلیت‌» گفت‌ و اعلام‌كرد برای‌ «چندمین‌ بار این‌ حركت‌ زشت‌ و ظالمانه‌ را شدیداً محكوم‌ می‌كنیم‌» و «عزای‌عمومی‌ اعلام‌ می‌داریم‌.» آیت‌الله از مردم‌ خواست‌ برای‌ بهانه‌ نیفتادن‌ به‌ دست‌ دستگاه‌«عزای‌ عمومی‌ را در نهایت‌ آرامش‌ و متانت‌ در خانه‌های‌ خود برگزار كنند.»
هم‌چنین‌ آیت‌الله شیخ‌بهاءالدین‌ محلاتی‌ از شیراز، آیت‌الله صدوقی‌ از یزداطلاعیه‌هایی‌ در این‌ رابطه‌ صادر كردند.
امام‌ خمینی‌ با صدور پیامی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ اعلام‌ كردند كه‌ «بار دیگر شاه‌ با دستورحكومت‌ نظامی‌ در تهران‌ و سایر شهرستان‌های‌ بزرگ‌ ایران‌ ثابت‌ كرد كه‌ پایگاهی‌ درمیان‌ ملت‌ ندارد.» امام‌ خمینی‌ اعلام‌ حكومت‌ نظامی‌ را در مقابل‌ مردمی‌ كه‌ دست‌ به‌راهپیمایی‌ آرام‌ می‌زنندو چنان‌ «در حد عالی‌ شعور سیاسی‌ و دینی‌ بودند كه‌ ارتش‌ راگلباران‌» كردند، جرم‌ دانستند. امام‌ در این‌ پیام‌ آرزو كردند كه‌ «ای‌ كاش‌ خمینی‌ در میان‌شما بود و در كنار شما در جبهه‌ی‌ دفاع‌ برای‌ خدای‌ تعالی‌ كشته‌ می‌شد.» امام‌ خمینی‌كشتار 17 شهریور را آشكار شدن‌ واقعیت‌ دولت‌ آشتی‌ ملی‌ اعلام‌ كردند كه‌ «شاه‌ باحكومت‌ آشتی‌ ملی‌ می‌خواست‌ روحانیت‌ شریف‌ ایران‌ و سیاسیون‌ محترم‌ را در كشتارخود سهیم‌ گرداند، ولی‌ فریب‌ او خیلی‌ زود برملا گردید. ان‌ّ كیدَ الشیطان‌ كان‌ ضعیفاً».امام‌ خمینی‌ بار دیگر از ارتش‌ خواستند به‌ مردم‌ بپیوندند تا «نام‌ خود را در تاریخ‌ كه‌ به‌سود ملت‌ ایران‌ به‌ راه‌ خود ادامه‌ می‌دهد هر چه‌ زودتر ثبت‌» كنند. امام‌ خمینی‌ خطاب‌ به‌علما فرمودند: «در این‌ موقع‌ حساس‌ نه‌ تنها باید استقامت‌ كنید، بلكه‌ روحیه‌ی‌ عالی‌مقاومت‌ جامعه‌ را هر چه‌ بیشتر تقویت‌ كنید و هر چه‌ بیشتر صفوف‌ خود را برای‌ مقابله‌ بادشمن‌ مردم‌ ایران‌ متشكل‌تر كنید.»

پی‌آمدهای‌ فاجعه‌ی‌ 17 شهریور

«برخورد خونین‌ پلیس‌ نه‌ تنها كمكی‌ به‌ شاه‌نكرد، بلكه‌ موجب‌ شد تا هم‌ قدرت‌ و هم‌ جمعیت‌ و هم‌ تعداد تظاهركنندگان‌ افزایش‌یابد». علت‌ افزوده‌ شدن‌ بر قدرت‌ و جمعیت‌ این‌ بود كه‌ با جنایت‌ هول‌انگیز رژیم‌،مردمی‌ كه‌ هنوز مردد بودند صف‌ خود را مشخص‌ كردند و به‌ صفوف‌ مخالفین‌ پیوستند.به‌ نظر ماروین‌ زونیس‌ بعد از این‌ قتل‌عام‌ «بسیاری‌ از ایرانیان‌ به‌ صف‌ مخالفین‌ رژیم‌پیوستند و آنان‌ كه‌ در صف‌ مخالفین‌ بودند به‌ خواسته‌هایشان‌ افزودند. برای‌ اولین‌ باررهبران‌ مذهبی‌ میانه‌رو اظهار داشتند كه‌ قتل‌عام‌ میدان‌ ژاله‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ اصلاح‌ رژیم‌پهلوی‌ غیرممكن‌ است‌ و شاه‌ می‌بایست‌ برود.»
فاجعه‌ی‌ 17 شهریور با سرعت‌ به‌ یك‌ اسطوره‌ درآمد، جوانانی‌ كه‌ در حال‌ تكبیر به‌شهادت‌ می‌رسیدند، زنانی‌ كه‌ با كودكان‌ق در آغوش‌ با یك‌ گلوله‌ به‌ شهادت‌ می‌رسیدند.پیرمردانی‌ كه‌ چند لحظه‌ روی‌ عصا تكیه‌ می‌كردند و ناگهان‌ در خون‌ می‌غلطیدند.مجروحانی‌ كه‌ هنوز ناله‌ می‌كردند، امّا بی‌رحمانه‌ توسط‌ نیروهای‌ فرمانداری‌ نظامی‌ به‌داخل‌ ریوهای‌ ارتشی‌ پرت‌ می‌شدند و روی‌ هم‌ انباشته‌ می‌شدند. مجروحانی‌ كه‌نیروهای‌ نظامی‌ سرم‌ آنها را می‌كشیدند و آنها را با خود می‌بردند، بیمارستان‌هایی‌ كه‌فرمانداری‌ نظامی‌ آنها را محاصره‌ كرده‌ بود و به‌ محض‌ خوب‌ شدن‌ق مجروحی‌، او رادستگیر می‌كردند. اینها ترجیع‌بند مرثیه‌سرایی‌ قتلگاه‌ ژاله‌ بود. با سرعت‌ روضه‌خوانی‌شهدای‌ 17 شهریور در مساجد رسمیت‌ یافت‌. میدان‌ ژاله‌، سرزمین‌ كربلا شد. مردم‌،حسینیان‌ و نیروهای‌ نظامی‌ كوفیان‌. اویسی‌ شمر، شریف‌امامی‌ ابن‌سعد و شاه‌ تبلور یزیدشد. هر مداح‌ و سخنرانی‌ روضه‌ خود را به‌ مصیبت‌ میدان‌ ژاله‌ ختم‌ می‌كرد و موجی‌ ازنفرت‌ را در میان‌ مؤمنان‌ برمی‌انگیخت‌.
این‌ درام‌ از دید نویسندگان‌ غربی‌ مخفی‌ نماند، پیر بلانشه‌ می‌نویسد: «ماجرای‌ میدان‌ژاله‌، شهر به‌ شهر در ایران‌ تأثیر می‌گذاشت‌ و كشته‌شدگان‌ جمعه‌ی‌ سیاه‌ پرچمداران‌جنگ‌ عرفانی‌ علیه‌ شاه‌ می‌شوند… پس‌ از كشتار میدان‌ ژاله‌، انقلاب‌ راویان‌ خود را یافته‌،خبرها شهر به‌ شهر، مسجد به‌ مسجد كشور را طی‌ می‌كنند تا سرگذشت‌ نبرد ملّتی‌دست‌ خالی‌ با مستبدی‌ خون‌خوار را بسازند. برگشتی‌ خارقالعاده‌ است‌. ملّت‌ به‌ صورت‌قهرمان‌ درمی‌آید و شاه‌ به‌ صورت‌ فردی‌ كه‌ تمام‌ بدی‌ها ناشی‌ از اوست‌.»
چند روزی‌ حكومت‌ نظامی‌ با شدت‌ با مردم‌ برخورد می‌كرد و بسیاری‌ از مردم‌ هنوزدر شوك‌ بودند، شریف‌امامی‌ سرمست‌ از باده‌ی‌ پیروزی‌ در جمع‌ هیأت‌ دولت‌ در 21شهریور گفت‌: «برابر گزارش‌هایی‌ كه‌ اكنون‌ می‌رسد آرامش‌ نسبی‌ در سراسر كشور به‌وجود آمده‌ است‌ و امیدواریم‌ به‌ زودی‌ نظم‌ كامل‌ به‌ نحوی‌ برقرار گردد كه‌ موجبات‌ناراحتی‌ مردم‌ كاملاً برطرف‌ شود.»
چیزی‌ نگذشت‌ كه‌ تمام‌ آرزوهای‌ شریف‌امامی‌ نقش‌ بر آب‌ شد و خشم‌ مردم‌ به‌صورت‌ اعتصاب‌ آن‌ هم‌ در شاه‌رگ‌ حیاتی‌ رژیم‌ یعنی‌ صنعت‌ نفت‌ بروز كرد و به‌ سرعت‌گسترش‌ پیدا كرد تا جایی‌ كه‌ دولت‌ را با بحرانی‌ جدید روبه‌رو كرد. بنابر روایت‌ نیكی‌ آر.كدی‌، بعد از 17 شهریور 1357 «اعتصابات‌ آغاز شد چند روز پس‌ از آن‌ كه‌ كاركنان‌ نفت‌ جنوب‌در اهواز به‌ اعتصابات‌ پیوستند، این‌ اعتصابات‌ در سرتاسر صنعت‌ نفت‌ و صنایع‌ دیگردولتی‌ گسترش‌ پیدا كرد، به‌طوری‌ كه‌ در اكتبر میزان‌ تولید نفت‌ به‌ سطح‌ 5/1 میلیون‌بشكه‌ در روز رسید.» طبق‌ اسناد ساواك‌ این‌ اعتصابات‌ كه‌ ابتدا از پالایشگاه‌ تهران‌ در19 شهریور یعنی‌ دو روز بعد از واقعه‌ 17 شهریور آغاز شد، نشان‌ می‌دهد كه‌ به‌سرعت‌ در قسمت‌های‌ مختلف‌ صنعت‌ نفت‌ سرایت‌ كرد و چرخ‌ اقتصادی‌ دولت‌ رامتوقف‌ كرد.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

86 − = 76