ائمه علیهم السلام دقیق ترین مفسران قرآن هستند و فرمایشات آن ها روشنترین تفاسیر برای قرآن می باشند. از این رو استفاده از فرمایشات تفسیری آن ها در مطالعه و تفسیر قرآن، بسیار کارآمد و راهگشا خواهد بود.
مطالعۀ زندگی ائمه علیهم السلام، الگوی مناسبی است که بروزرسانی آن، نقشۀ کاملی برای زندگی شیعیان بدست خواهد داد. و این نقشه، دقیقا همان نقشه ای است که قرآن، انسان ها را بدان فرا می خواند. زیرا ائمه علیهم السلام انسان هایی کامل بوده اند که مسیر درست زندگی را بر پایۀ آموزه های قرآن، بدور از کوچکترین خطا و اشتباهی پیموده اند.
منبر هفتم، قطره ای از دریای فرمایشات تفسیری امام موسی کاظم علیه السلام را بر کام شیفتگان و شیعیان ایشان می نوشاند. زیرا نه تنها، ایشان خود مطابق با آموزه های کتاب وحی زندگی می کرده اند؛ بلکه مردم را با رهنمودهای این کتاب راه می داده اند. برخی از این رهنمودها عبارتند از:
1. از امام کاظم علیه السلام روایات زیادی نقل شده است. ایشان فقیه ترین مرد زمانۀ خویش و حافظ ترین فرد نسبت به کتاب خدای متعال بوده اند. در احوال ایشان گزارش شده است که قرآن را با صدای زیبا تلاوت می کردند و چون مردم صدای تلاوت ایشان را می شنیدند؛ حزن آرامش بر جان آن ها می نشسته است و گریۀ آرامش سر می دادند. (مجلسی، ‏48/104)
2. روزی هارون از امام پرسید: شما فرزندان على، به کدام جهت به خودتان اجازه مى دهید که ملت اسلام، شما را فرزند پیامبر بدانند؛ در صورتى که شما فرزندان على و فاطمه هستید.!!! ملاک نسب در سلسله، نسب پدر است نه مادر. در صورتى که پیامبر، پدر مادرتان بوده است نه پدر خود شما.!!!
امام پرسیدند: هارون من از شما سوالى مى کنم که با صراحت پاسخ آن را بدهید. اگر امروز پیامبر اسلام سر از خاک بردارد و دوباره پا به دنیا نهد و زندگى را شروع نماید و دخترت را خواستگارى کند؛ آیا او را به دامادى مى پذیرى یا نه؟.
هارون گفت: البته! البته!. من با این وصلت به عرب، عجم و قریش افتخار و مباهات مى نمایم که با فرستادۀ خدا و پیامبر اسلام خویشاوند و فامیل مى شوم.
امام فرمودند: ای هارون! تو پیامبر را به دامادى مى پذیرى و مباهات هم مى کنى. اما اگر پیامبر که درود خدا بر او باد! به دنیا بیاید؛ نه از من، دخترم را خواستگارى خواهد نمود و نه من دخترم را به او خواهم داد.
هارون با تعجب پرسید: چطور؟ امام فرمودند: براى اینکه من از صلب پیامبر به وجود آمده ام و تو از صلب او نیستى.! قرآن مى فرماید: “حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ …” (نساء:23) مادران و دختران شما با شما محرمند. پس ازدواج با آنان حرام است و معلوم است که منظور از دختر، دختر دختران و دختران پسران هم هست و دختر من، دختر خود پیامبر صلى الله علیه وآله محسوب مى شود.
هارون گفت: بر این گفتۀ خود دلیلى از قرآن دارى تا سخنان خود را محکم تر و استدلالى تر نمایى؟.
امام فرمودند: در روز مباهله پیامبر دستور داشت همراه فرزندان و زنان همدم جانش با نصاراى ” نجران ” روبرو شود و جز حسن، حسین، فاطمه و على کسى را با خود همراه نبرد. امت اسلام عموما قبول دارد که مقصود از واژۀ «انفسنا» در آیۀ “… فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ …” (آل عمران: 61) على بن ابیطالب علیه السلام است. (عقیقی بخشایشی، 9/1170-1169)
در روایتی دیگر همین ماجرا گزارش شده است و امام جهت اثبات نسبت فرزندی شان برای پیامبر به آیات “وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى‏ وَ عِیسى‏ وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ” (انعام/85-84) استناد کردند و فرمودند: خداوند عیسى را از ذریۀ انبیاء پیشین به شمار مى آورد. در صورتى که او پدرى نداشته است و بوسیلۀ مادر به انبیاء پیشین می رسند. (همان، 1203-1202)
امام کاظم علیه السلام در این ماجرا، با استناد به سه آیه از قرآن بصورت روشن ثابت می کنند که فرزند پیامبر هستند و پیامبر پدر آن ها شمرده می شود.
3. مهدى خلیفۀ عباسى از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: آیا خمر در کتاب خدا حرام شده است؟ در صورتى که مردم نهى از خمر را مى شناسند؛ ولى تحریم آن را نمى شناسند.!!!
امام علیه السلام فرمودند: بله! خمر در کتاب خدا هم تحریم شده است. مهدى پرسید: در کدام آیه از آیات الهى اى ابوالحسن؟
امام علیه السلام آیۀ “قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ …” (اعراف: 33) را تلاوت کردند و فرمودند: مقصود از ” إثم” در آیۀ مبارکه، خمر و شراب است. زیرا خداوند متعال در جایگاه دیگرى از قرآن مى فرماید: “یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ …” (بقره: 219). إثم در این آیه به خمر و میسر بر می گردد که ضرر آنها بیشتر از نفع آنها است. مهدى از این دقت تفسیری حضرت به شگفت آمد و گفت: این یک فتواى هاشمى است. (همان، 1229-1228)
در این ماجرا امام کاظم علیه السلام با استناد به دو آیه از قرآن، حرمت شراب را ثابت می کنند.
با توجه به آن چه گذشت؛ زندگی امام کاظم علیه السلام بسان دیگر ائمه علیهم السلام زندگی قرآنی بوده است و قرآن مبنا و منبع سیره و روش زندگی آن ها بوده است.

منابع

عقیقى بخشایشی، محرم، چهارده نور پاک، اول، قم، نوید اسلام، 1381.
مجلسى، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار( علیهم السلام)، تحقیق عبدالزهراء علوى – محمدباقر محمودى، اول، بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بی تا.

جواد سلمان زاده