مشتركات قرآن و حجّت زمان(علیه السلام) قرآن چراغي است پرتوافكن كه ابداً خاموش نمي‌شود و تا دنيا برقرار است مردم از هدايت او منقطع نشده، از پرتو آن كسب نور خواهند كرد. همين ملاك در وجود نازنين پيامبر اكرم(ص) و اوصياي گرامي او نيز بنا به آية مباركة: إنّا أرسلناك شاهداً … و سراجاً منيراً. موجود است.

اشاره:

قرآن كريم و امام معصوم دو چهره يك واقعيّت و دو ظهور يك حقيقت‌اند كه تفكيك و جدايي آنها از هم فرض صحيحي ندارد؛ نه قرآن بدون امام، قرآن حقيقي است و نه امام بدون قرآن، امام واقعي است. يعني انسان كامل، قرآن ممثل است و قرآن كريم، انسان كامل مدوّن. امام، قرآن عيني است و قرآن، امام علمي. امام، قرآن ناطق است و قرآن، امام صامت. امام، صراط عيني است و قرآن، صراط علمي. به همين خاطر اين دو از يك سلسله صفات مشترك برخوردار هستند.1
خداي سبحان، قرآن كريم را به عنوان رحمت معرفي مي‌كند:
هُديً و رحمة للعالمين.
همچنين ائمه اطهار(علیه السلام) نيز در زيارت جامعة كبيره به عنوان معدن رحمت و رحمت پيوسته و متّصل ـ الرحمة الموصوله ـ معرفي شده‌اند. مجموع اين تعبيرها، شاهدي بر يگانگي رسول اكرم(ص)، ائمه اطهار(علیه السلام) و قرآن كريم در عوالم برتر از عالم ماده است، همان‌گونه كه در قيامت نيز به يك حقيقت برمي‌گردند. هر گونه تكثّر ظاهري و مادّي، مختصّ به عالم دنياست.
اينكه در حديث ثقلين از قرآن كريم و عترت به عنوان دو ثقل ياد شده، ناظر به اين دنياست، و گرنه در آن عوالم يك ثقل بيشتر نيست.2 يگانگي ياد شده قرآن و عترت در عرصه‌ها و اوصاف گوناگوني بروز و ظهور كرده است. سرّ اين هماهنگي و يگانگي آن است كه هر يك از اين دو مشعل فروزان ـ يعني قرآن ناطق و قرآن صامت ـ مامور به هدايت مي‌باشند و هماهنگي ميان آنها بدين معناست كه تمام مردم تا دامنة قيامت، در علم و عمل نيازمند رهنمود قرآن و رهبري عترت هستند.
القرآن و الحجّه يا مشركات قرآن و حجّت زمان(علیه السلام) نام كتابي است كه به قلم يكي از ارادتمندان به ساحت امام عصر(علیه السلام)، يعني مرحوم آيت‌الله حاج شيخ رضا توحيدي(ره)، در باب قرابت‌ها، شباهت‌ها و فصول مشترك قرآن و امام زمان(علیه السلام) به نگارش درآمده است. اصل اين كتاب بنا به آنچه حجت‌الاسلام علي اكبر مهدي‌پور در معرفي مؤلّف و كتاب آورده‌اند، در دوازده دفتر تنظيم و تدوين شده كه تنها اين بخش ـ مشتركات ـ به چاپ رسيده است.
مؤلّف اين كتاب، مرحوم آيت الله توحيدي، از عالمان معاصر تبريز و داراي صفات جميله و اخلاق حميده و به عشق به امام عصر(علیه السلام) موصوف بوده‌اند. معظّم‌ٌ له از دانش‌آموختگان حوزة حيات بخش نجف بوده، سالياني در جوار آستان آسماني اميرمؤمنان(علیه السلام) به تهذيب و تحصيل اشتغال داشته و مفتخر به كسب اجازه از تني چند از آيات عظام و مراجع تقليد آن سامان گرديده است.
اين كتاب، چنانچه از نام آن پيداست به بررسي فصول مشترك ميان ثقلين (قرآن و عترت) مي‌پردازد و به ده‌ها شباهت و قرابت ميان اين دو گوهر گران‌بها اشاره مي‌كند.
مؤلّف محور و مدار بحث را خطبة 186 نهج‌البلاغه قرار داده است. حضرت امير(علیه السلام) در اين خطبه، پس از بيان بعثت در فرازهاي واپسين خطبه به ويژگي‌هاي قرآن مي‌پردازد و در آن، نزديك به پنجاه صفت براي اين كتاب آسماني برمي‌شمارد. مؤلّف ضمن ترجمه و توضيح مفردات اين خطبه آن صفات و امتيازات را در عموم معصومين ـ خاصّه در امام عصر(علیه السلام) ـ به عنوان «ثقلِ اصغر» باز مي‌جويد و به انطباق آنها با امامان معصوم مي‌پردازد و مي‌نويسد:
هر چه در قرآن باشد، به نحو اتمّ در معصوم وجود دارد و حجّت و قرآن از هم جدايي ندارند.

ايشان دربارة اين انطباق و اشتراك آورده‌اند:

مولي الموالي ـ حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) ـ در نهج‌البلاغه خود در موارد عديده‌اي راجع به اوصاف كتاب‌الله العزيز و مقام و موقعيّت و خصوصيات قرآن مجيد، بيانات ارزنده‌اي فرموده كه همه در خور ستايش است. حقير ناچيز يكي از آنها را كه بسيار جامع و جالب بوده و حاوي چهل و دو منقبت و فضيلت ‌‍[دربارة آن كتاب شريف] است، تبرّكاً ذكر كرده، انطباق هر يك را، با وجود مقدّس امام زمان(علیه السلام) بيان مي‌كنم.3
مولّف در ذيل هر فصل، احاديث فراواني را در تأييد و تسديد گفتار خود آورده كه ما در مقام گزينش و گزارش، تنها عصاره‌اي از مطالب ايشان را جهت آشنايي خوانندگان محترم موعود آورده، و علاقمندان به اين مباحث و معارف را به اصل كتاب ارجاع مي‌دهيم. اين كتاب در 280 صفحه توسط انتشارات سيماي آفتاب و با مقدّمه كوتاه استاد علي اكبر مهدي‌پور در پاييز 1382 به چاپ رسيده است.

1. قرآن نوري كه چراغ‌هايش خاموش نشود

نور قرآن مجيد دائمي و خاموش ناشدني است و مردم پيوسته به واسطة تابش و درخشش آن از تاريكي هاي جهل و ظلمت‌هاي جاهليّت رهايي يافته، به شاه‌راه سعادت و هدايت در دنيا و آخرت مي‌رسند. وجود مبارك ائمّه اطهار(علیه السلام) نيز نور هستند. خداوند هزاران سال قبل از خلقت مخلوقات، انوار مقدّسة ايشان را خلق كرده، همة عالم از انوار آن بزرگان منشعب شده‌اند. اين انوار مقدّس اصل و ريشة همة موجودات بوده و تابش انوار منظومه‌هاي شمسي و ساير كواكب، انجم و كهكشان‌ها از نور مقدّس اين بزرگواران سرچشمه گرفته است؛ خاصّه نور مقدّس امام زمان(علیه السلام) كه همواره در قلوب مؤمنين اشراق دارد. وجود نازنين مهدي آل محمّد و اجداد طاهرينش(علیه السلام) منشأ و مبدأ همة انوار، پرتوافكن به هستي، و مانند قرآن غير قابل زوال و تغيير مي‌باشند.

2. چراغي كه فروزندگي‌اش ننشيند

آري قرآن چراغي است پرتوافكن كه ابداً خاموش نمي‌شود و تا دنيا برقرار است مردم از هدايت او منقطع نشده، از پرتو آن كسب نور خواهند كرد. همين ملاك در وجود نازنين پيامبر اكرم(ص) و اوصياي گرامي او نيز بنا به آية مباركة:
إنّا أرسلناك شاهداً … و سراجاً منيراً.
موجود است. حضرت بقيّة‌الله(علیه السلام) نيز جامع و حائز تمامي فضائل، مناقب و كمالات آن بوده، و انوار مقدّس آن حضرت(علیه السلام) تا پايان دنيا خاموش نخواهد شد. «والله متّم نوره و لو كره الكافرون».

3. راهي كه رونده‌اش را گمراه نكند

قرآن جاده‌اي است مستقيم، روشن و عاري از هر گونه اعوجاج كه رهروانش را به سوي حق و حقيقت هدايت مي‌نمايد. خط و مشي پيامبر گرامي و اهل بيت او(علیه السلام) نيز بر طبق صريح آيات و اخبار، راهي مستقيم و بدون انحراف است كه گم‌شدگان و حيرت‌زدگان را از مهالك گمراهي و اعوجاج رهايي مي‌بخشد و امروزه، در زمان غيبت كبري، آن راه و صراط مستقيم بر ذات مقدّس امام زمان(علیه السلام) منطبق مي‌باشد.

4. روشني درخشاني كه تابندگي‌اش به تاريكي نگرايد

بر قرآن مجيد، ظلمت و تاريكي عارض نمي‌شود و شائبة ظلمت باطل نمي‌تواند آن را زير پوشش باطل خود قرار دهد، همچنين انوار مقدس پيامبر و اميرمؤمنان و فرزندانش(علیه السلام) تا روز قيامت، حتي در روز رستاخيز و عرصه‌هاي محشر در غايت تشعشع و نورانيّت بوده، پيوسته با تابش خود سيماي شيعيان و مؤمنان را منوّر خواهد نمود.

5. جدا كنندة حق از باطل كه دليلش تباه نشود

قرآن مجيد فارق و جدا كننده حق از باطل است و برهان و حجّيت آن همواره زنده و گوياست:
إنّه لقولٌ فصلٌ و ما هو بالهزل.
وجود مقدس حضرت مهدي و اجداد طاهرينش(علیه السلام) كه وارث علوم انبيا و برگرفته از وحي الهي است نيز مميّز و فاروق حق از باطل مي‌باشند زيرا آنان خود حق و محور و مدار آن هستند.

6. بنايي كه اساس آن ويران نگردد

بنيان كتاب عزيز آسماني، انهدام‌ناپذير است و از جميع جهات شكست، محفوظ و ايمن مي‌باشد. وجود مسعود ناموس دهر و وليّ‌عصر و اجداد طاهرينش(علیه السلام) كه عِدل و هم‌سنگ قرآن و نيمة ديگر حبلين و ثقلين مي‌باشند نيز از باطل و ضلال و انحراف به دور بوده، نه خود منحرف شده و نه ديگران را به انحراف و گمراهي كشيده‌اند.
از طرف ديگر چون قرآن كريم به زمان خاصّ و ملّت مخصوصي نازل نشده بلكه بر تمامي بشر فرود آمده، اين بزرگواران نيز به زمان خاصّي اختصاص نداشته بلكه تا روز قيامت، دوشادوش يكديگر بر حوض كوثر وارد مي‌شوند.

7. بوستان‌‌هاي عدل و درياهاي قسط و داد

«رياض»، جمع روضه به معناي زمين سربلند و شاداب است، و «عذران» جميع غدير، بركة آب را گويند كه بر اثر سيل در جاي گودي جمع شده باشند. [همان‌طور كه قرآن درياي داد و قلزم قسط است] با تشريف‌فرمايي حضرت حجّت نيز عدل و داد عالم را فرا گرفته و با قيام قائم(علیه السلام) آن‌چنان درياي داد او به فيضان آمده و تموّج پيدا مي‌‌كند كه موج‌هاي كوه‌پيكر آن تمامي دنيا را پوشش مي‌دهد و در اينجاست كه دنيا را روح تازه بهشتي و همة خلايق در اَمن و امان به سر مي‌برند.

8. سنگ‌هاي بناي اسلام و شالودة آن

«اثافيّ»، جمع اُثفيّه است و آن عبارت از سنگ‌هايي است كه ديگ را بر روي آن مي‌نهند. در اصول كافي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه:
سنگ‌ بناي اسلام سه چيز است: نماز، زكات و ولايت.
و در بعضي از روايات وارد شده كه
اگر كسي عبادات انس و جنّ را به جا آورد امّا محبّت و ولايت امام در قلب او نباشد، آن عبادات به او فايده‌اي نخواهد بخشيد.
پس همان‌گونه كه قرآن بنيان و اساس اسلام است، همچنين معرفت و ولايت حضرت بقية‌الله(علیه السلام) سنگ بناي اساس اسلام است كه بدون آن هيچ عملي مقبول نبوده و ثواب و آثاري بر آن مترتّب نخواهد شد.

9. سرچشمه‌هايي كه وارد شدگان از آن نكاهند

اين كتاب عزيز سرچشمه‌اي است كه وارد شدگان آن را ناقص نمي‌نمايد و مانند چشمه‌هاي عادي و مادّي با بهره‌برداري بيش از حدّ كاسته نمي‌شود. علوم و فضائل و مناقب وجود نازنين ولي‌عصر و ائمّه اطهار(علیه السلام) نيز تمام شدني نيست. چون آن بزرگواران وارث علوم همة پيامبران، خصوصاً خاتم انبيا بوده ـ بلكه شريك علم آن حضرت مي‌باشند ـ لذا علوم آنان نقصان‌پذير نبوده و با استفاده و بهره‌برداري هر چه بيشتر به پايان نمي‌رسد.

10. منزل‌گاه‌هايي كه مسافرانش هرگز گمراه نشوند

قرآن مجيد دربردارندة منزل‌ها و گذرگاه‌هايي براي راهيان راه خدا است، كه مسافرين آن هيچ وقت راه را گم نمي‌كنند. لذا هر كه در اين راه سير كند بدون شبهه به شاه‌راه هدايت و سعادت مي‌رسد. حضرت حجّت و اجداد طاهرينش(علیه السلام) نيز چنين‌اند همان‌طور كه در زيارت جامعة كبيره وارد شده است:
أنتم الصّراط الأقوم و السّبيل الأعظم، من أتاكم نجي و من لم يأتكم هلك.4
يعني شما راه راست خداييد، هر كس نزد شما آمد، نجات يافت و هر كه نيامد هلاك شد.

11. پشته‌هايي كه قصدكنندگان از آن در نگذرند

زيرا آن پشته‌ها داراي مرغزارهاي خرّم و بوستان معارف و درياي دانش هستند كه روي آورندگان از آن نگذرند و آن را فرو نگذارند. وجود مقدّس ائمّة هدي ـ خصوصاً حضرت بقية‌الله(علیه السلام) ـ نيز اعلام و نشانه‌هاي هدايت هستند كه قاصدين و سايرين از آنها تجاوز نكرده و نابود نمي‌شوند؛ چنانچه در قرآن آمده:
و علاماتٍ و بالنجم هم يهتدون.
در تفسير از امام صادق(علیه السلام) آمده:
نجم، رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) و علامات، ما هستيم.

12. سيراب كنندة تشنگي دانشمندان

آري، خداي تعالي قرآن شريف را سيراب كننده و كاهش دهندة حرارت عطش علما قرار داده است. و وَجه شَبه آن شدّت اشتياق نفوس علما و كثرت حرص آنان به معارف حقّه الهيّه قرآن است. چنانچه آب زلال و خنك، عطش تشنگان را برطرف مي‌نمايد اين كتاب عزيز نيز تشنگان معارف و حقايق بي انتهاي آن را سيراب مي‌نمايد. همچنين وجود مقدّس حضرات ائمّه هدي(علیه السلام) ـ حيّاً و ميّتاً ـ جلوگاه نور هدايت و تسكين دهندة پويندگان و شيفتگان دانش مي‌باشند. پس همان‌طور كه قرآن شريف ساكن كنندة عطش علماست، علوم فراواني كه از امامان(علیه السلام) صدور يافته نيز اثبات مي‌نمايد كه اين مزايا و خصوصيات در آن بزرگواران نيز وجود دارد.

13. بهار خرّم دل‌هاي فقيهان

قرآن، بهار قلوب فقيهان است زيرا به واسطة تدبير، دقت و غور در بطون آن و استنباط احكام و كشف حقايق و معنويات آن شرح صدري حاصل شده و شادي رخ مي‌نمايد كه تمامي لذّت‌هاي مادّي در برابر آن ارزشي ندارد و هر چه بيشتر تلاوت شود، علاوه بر اينكه بر ايمان آنان مي‌افزايد، اشتياق و عطش آنان را نيز زياد خواهد كرد و اين خود يكي از اعجازهاي قرآن كريم است. همچنين وجود مقدّس حضرت مهدي و اجداد طاهرينش(علیه السلام) كه عدل و شريك قرآن هستند نيز اين گونه مي‌باشند طبيعي است كه درك حضور اقدس و استماع كلمات دُرَربار ايشان براي فقيهان همچون نسيم حيات‌بخش بهاري، موجب انشراح صدر و صيقل و صفاي دل‌ها خواهد شد. و نور مقدّس امام زمان(علیه السلام) در قلوب همة مؤمنين پرتوافكن شده، روسياهي‌ها و گرفتاري‌ها را مي‌زدايد.

14. ريسماني با دستگيره‌هاي محكم

قرآن مجيد ريسماني است كه دستگيره‌هاي آن ناگسستني است. هر كه به آن چنگ زند نجات يابد و رستگاري‌اش محققّ است. شيخ بزرگوار طبرسي در معناي «حَبل» اقوالي را آورده: يكي آنكه حبل، قرآن است و دوم آنكه اسلام مي‌باشد و سوم آنكه
اهل بيت(علیه السلام) هستند. و روايت «ابان بن تغلب» از امام صادق(علیه السلام) [مؤيّد اين موضوع است] كه فرمود:
منظور از حبل‌الله در آية «واعتصموا بحبل‌الله جميعاً و لا تفّرقوا» ما هستيم.
بنابراين همة امامان يكي پس از ديگري «حبل‌الله المتين» هستند.

15. پناه‌گاهي كه دژ و باروي آن بلند و استوار است

قرآن كريم ملجأ و پناه‌گاهي بسيار بلند، و قلعه و حصاري مستحكم است كه بلندا و استحكام آن مانع از اين است كه به پناهندة آن مكروه يا ناراحتي برسد. وجود مقدّس ائمّه اطهار(علیه السلام) نيز در هر زمان و هر مكان ـ در حيات و ممات ـ ،
مرجع و ملجأ همة مردم بوده؛ خاصّه وجود نازنين حضرت مهدي(علیه السلام) كه مأوي و پناه‌گاه هر بي‌پناهي بوده و منتقم واقعي مستضعفان است.

16. هدايتگري كه پيروش رستگار است

قرآن كريم هدايت كننده و راهنماي كساني است كه از رهنمودهاي آن تبعيّت كرده و به دستورات عاليه‌اش اقتدا و عمل نمايد.
امامان ـ خاصّه حضرت بقيّة‌الله(علیه السلام) نيز كه وارث انبيا و اوصيا هستند، واجد تمام خصايص و امتيازات از حيث هدايت، ارشاد و تدبير امور و حفظ نظام همه خلايق بوده و كلّ جهان هستي با تمام موجوداتش در تحت ولايت كبراي آن بزرگواران هدايت مي‌شود.

17. رخش سبك سيري براي آنكه با آن بتازد

قرآن مجيد مركب سريع‌السيري است براي كساني كه به محتواي عاليه آن عمل كنند و آنها را هر چه زودتر و سالم‌تر به منزل و مقصدشان مي‌رساند و البته منزل و مقصد حامل و عامل به قرآن، جز حظاير قدس و محافل انس نخواهد بود.
حضرت بقيّة‌الله(علیه السلام) و نياكانش نيز كشتي نجاتند؛ هر كس به آن سوار شود، يعني به آنها معتقد و به رشتة رحمت‌شان متمسّك شود از طوفان‌هاي سهمگين كفر و شرك، و ضلالت و گمراهي، نجات يافته و از گرداب‌هاي جهالت و ناداني به ساحل سعادت، دانش و بينش مي‌رسد.

پي‌نوشت‌ها:

1. جوادي آملي، عبدالله، ادب فناي مقرّبان، ج 2، ص 193، نشر اسراء.
2. همان، ج 1 ص 174.
3. توحيدي، القرآن و الحجّه، ص 77، انتشارات سيماي آفتاب.
4. محدث قمي، مفاتيح‌الجنان، زيارت جامعة‌كبيره، ص 905، انتشارات فيض كاشاني.

ماهنامه موعود شماره 80

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

78 + = 86