سیده جهانرخ ملقب به سیده صالحه خاتون(به گویش محلی: سیده حاجی، سید یا سلسله خاتون) دختر امام موسی بن جعفر (ع)و خواهر ناتنی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) است که از مادر منسوب به یکی از نوادگان امام حسن ( ع ) منسوب است. این امامزاده عظیم الشأن در23 رجب سال 207 هـ .ق در روستای ازان فوت نمود و در مسجدی که اکنون امامزاده و مرقد این بزرگوار است به خاک سپرده شد.

نویسندگان:علی حدادی (1)- رضا بیطرفان (2)

چکیده :

سیده جهانرخ ملقب به سیده صالحه خاتون(به گویش محلی: سیده حاجی، سید یا سلسله خاتون) دختر امام موسی بن جعفر (ع)و خواهر ناتنی امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) است که از مادر منسوب به یکی از نوادگان امام حسن ( ع ) منسوب است. این امامزاده عظیم الشأن در23 رجب سال 207 هـ .ق در روستای ازان فوت نمود و در مسجدی که اکنون امامزاده و مرقد این بزرگوار است به خاک سپرده شد.

پرسش های اصلی این مقاله درباره آداب و باورهای گوناگونی است که در مورد این امامزاده وجود دارد و موضوعاتی نظیر نذورات، کرامات و معجزات، مراسم و مناسبت های مذهبی چون عید قربان، عید غدیر و نیمه شعبان، عزاداری ها خصوصا عزاداری های محرم و صفر و سایر مراسم های اجتماعی مانند عید نوروز، عقد و عروسی و جشن ها، مراسم تدفین و دیگر موارد. به نظر می رسد با توجه به شرایط اقلیمی و معیشت روستایی غالب در منطقه، باورهای عمیق و ریشه داری در مورد این مکان مقدس شکل گرفته است و این مکان تأثیراتی بر شیوه زندگی اهالی منطقه گذاشته است.
در این پژوهش تلاش بر آن است تا با استفاده از روش های تاریخ شفاهی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به صورت تحقیق میدانی و مصاحبه فعال با جامعه آماری محدودی از افراد کهنسال بومی روستاهای بخش میمه، نقش این امامزاده در افکار و فرهنگ عامه به صورت توصیفی و تحلیلی مشخص شود.

کلید واژه ها: امامزاده سید صالحه خاتون , میمه , فرهنگ عامه

مقدمه

فرهنگ عامه، فرهنگ غیر‌رسمی جامعه است و مطالعه هر جامعه‌ای زمانی ثمربخش خواهد بود که علاوه بر فرهنگ رسمی، فرهنگ غیررسمی نیز مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. مسائلی که در فرهنگ رسمی به آسانی قابل شناسایی نیستند، با واکاوی فرهنگ عامه نمایان می‌گردند.این فرهنگ، فرهنگ مدیریت شده جامعه نیست و در میان طبقات مختلف جامعه عمومیت دارد تا جاییکه خودآگاه و ناخودآگاه در ضمیر انسان ها بوده، به صورت سینه به سینه و نسل به نسل ، به نسل های آینده منتقل می شود. امروزه فرهنگ عامه مجموعه‌ای از آداب، رسوم و سنن است که در طول سالیان دراز، دستورالعمل زندگی انسان‌ها را رقم زده است و در هر منطقه بنا بر فرهنگ، اجتماع، تمدن وجزآن متفاوت است.در این مقاله منظور از فرهنگ عامه، لزوماً فرهنگ عوامانه نیست که تنها اختصاص به طبقه پایین و یا متوسط جامعه داشته باشد بلکه بیشتر بر گستردگی و فراگیری آداب و باورهایی اشاره دارد که درباره امامزاده سیده صالحه خاتون(س) شکل گرفته است و فاقد برنامه ریزی قبلی و مدیریت اجتماعی است و به همین علت به موازات فرهنگ رسمی قرار می گیرد. اماکن مقدس از جمله امامزاده ها در هر منطقه به تناسب ویژگی های جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زمینه ای را برای شکل گیری باورها و آداب و رسوم مردمان محلی فراهم می کنند.
امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در شمال استان اصفهان در روستای ازان بخش میمه واقع شده است و از گذشته های دور تا امروز از یک سو مکانی برای عبادت و تقرب به خداوند متعال بوده است و از سوی دیگر با تأثیر عمیق بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی افراد مناطق اطراف، منبعی مهم و با ارزش در شناخت فرهنگ عامه مردم گردیده است. در این مقاله با استفاده از روش تاریخ شفاهی در قالب مصاحبه فعال از تعدادی از اهالی بخش میمه و راستی آزمایی داده های به دست آمده با بهره گیری از منابع مکتوب، به بازیابی و دسته بندی باورها و آداب شکل گرفته در مورد این امامزاده پرداخته شده است تا شناختی دقیق از نقش امامزاده سیده صالح خاتون(س) در فرهنگ عامه بخش میمه به دست آید.

بخش میمه و امامزاده سیده صالحه خاتون(س)

بخش میمه در شمال استان اصفهان و در فاصله 85 کیلومتری مرکز استان قرار گرفته است. این منطقه در دوران مختلف تاریخی تحت تابعیت قم، کاشان و جوشقان قرار داشته است و سرانجام از بلوک جوشقان جدا شده، در سال 1336ه.ش ضمیمه استان اصفهان گردید(معینیان، 1386: 27). از اوضاع جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی میمه در کتاب های تاریخی، بسیار صحبت شده است و به دلیل موقعیت جغرافیایی آن، در گزارش های تاریخ نگاران و سفرنامه نویسان در دوره های مختلف به این منطقه اشاره گردیده است. نویسندۀ کتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» از فاصله دو فرسخی میمه از جوشقان و آبادی و سردی هوایش گفته است و اینکه بیشتر مردم آن به کشاورزی با آب قنات می پردازند و انگور پرورش می دهند(الاصفهانی، 1368: 336). ماکسیم سیرو نیز که از بناهای اصفهان در کتاب شناخته شده اش یاد می کند، از میمه به عنوان قصبه کوچکی نام می برد که باغ هایش با آب قنات سیراب شده است و مسجدی مغولی و رباطی مربوط به دروان سلجوقیان در آن دیده می شود(سیرو، بی تا: 19). مردم میمه بیشتر به کشاورزی و دامداری می پرداختند و البته در برخی منابع به سفالگری آنها نیز اشاره شده است(قمی، 1361: 67و 136). در بیشتر منابع تاریخی به علت آنکه تا مدتی طولانی، قریه میمه و قریه جوشقان قالی تحت عنوان بلوک جوشقان به صورت واحد اداره می گردید، نامی از میمه نیامده است و یا در کنار نام روستای جوشقان از روستای میمه نیز ذکر شده است. از روستاهایی که در بخش میمه قرار گرفته اند، می توان به زیادآباد، ازان، خسروآباد،حسن رباط، ونداده، لایبید و موته اشاره کرد. بقعه امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در روستای ازان از روستاهای بخش میمه قرار گرفته که محمد مهریار در کتاب خود از این ده با نام«آزان» نام می برد(مهریار، 1382: 60). راه دسترسی به امامزاده از سمت اتوبان اصفهان-تهران است که هم به صورت مستقیم از اتوبان، جاده ای به امامزاده منتهی می شود و هم از داخل شهرهای میمه و وزوان قابل دسترسی است.

امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در فرهنگ عامه بخش میمه

فرهنگ عامه از گذشته های دور، نه تنها در متن زندگی اقوام و ملت‌ها جریان داشته، بلکه بخشی از زندگی ایشان بوده و به شکل‌های گوناگون خود را نمایان ساخته است و راز‌و‌رمزها و پیچیدگی زندگی انسان‌ها را نمودار کرده تا انسان ها ورای مسایل عادی و پیش‌پاافتاده، به دنبال پاره‌ای از عوامل سرنوشت‌ساز و گاه ناشناخته بگردند. در سایه چنین تصوری، بسیاری از معتقدات بشر از قدیم‌ترین ایام تا روزگار کنونی، شکل گرفته و موجب شده است تا جنبه‌های مهمی از زندگی انسان‌ها، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، با عقاید، باورها و آدابی پیوند یابد که مجموعۀ آن‌ها فرهنگ عامه را ساخته است.
«پیشینه‌ فرهنگ عامه با تاریخ اجتماعی بشر بر روی کره‌ خاکی ملازمت دارد؛ چرا که انسان از آغاز حیات تاریخی خود، اسیر غم‌ها، شادی‌ها، خوشی‌ها و ناملایمات و فراز و نشیب‌های مختلف زندگی بوده است و هست. با ملاحظه‌ باورداشت‌ها و آیین‌هایی که سینه‌به‌سینه و از نسلی به نسل دیگر یا از ناحیه‌ای به ناحیه‌ای دیگر انتقال یافته است، به این نتیجه می‌رسیم که ریشه و هویت تاریخی و اصالت، درگرو شناخت هر چه بیشتر این اعتقادها و باورداشت‌ها است»(رادفر، 1384: 70). پژوهشگران، عناصر فرهنگ عامه را به مثابه عناصری اصلی و هسته‌ای، در پژوهش‌های مربوط به مردم‌شناسی مورد مطالعه قرار می‌دهند. بدین طریق می‌توان از چگونگی اندیشه و تفکر پیشینیان مطلع شد و اساسی‌ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی و آموزشی را استخراج کرد تا چنانچه سنت‌های پسندیده ای است، به آن‌ها تأسی شود و اگر نه از مدار زندگی دور شود. به عبارت دیگر فرهنگ عامه فرهنگی است که برخاسته از سنت ها، آداب و رسوم و باورها، رویدادها ، اعتقادات و ادیان و اسطوره های بشر است؛ مرزهای آن سیال و لغزنده و مصادیق آن در دوره های مختلف، متفاوت است؛ در ورای آن باورها و ارزش های بسیاری نهفته است؛ برخلاف فرهنگ رسمی توسط نهادهای دولتی مدیریت و برنامه ریزی نمی شوند؛ برخاسته از شیوه تفکر و نحوه نگرش مردمان به زندگی است.
با توجه به تعریف ارائه شده از فرهنگ عامه، در این بخش از مقاله به سازه ها و عناصر فرهنگ عامه که درباره امامزاده سیده صالح خاتون(س) در میان اهالی بخش میمه شکل گرفته است، خواهیم پرداخت.

باورهای مردم پیرامون شخصیت سیده صالحه خاتون

روایت تاریخی و رسمی درباره زندگی و سرنوشت سیده صالحه خاتون(س)، آن چیزی است که در شجره نامه وی آمده است که اصل آن در نجف اشرف موجود است. در این شجره نامه، آمده است که سیده صالحه خاتون(س)بنت موسی بن جعفر (ع)که با نام جهانرخ از او یاد شده، پس از وفات حضرت معصومه(س)، از قم با دیگر برادران و نوادگان و فرزندان معصومین فرار کردند و دشمنانشان نیز آنها را تعقیب کرده اند و درمنطقه موته به ایشان زخم وارد کردند و اموالشان را نیز با خود بردند و بی آب و نان رهایشان کردند. در این زمان سیده صالحه خاتون و همراهانش به حوالی روستای ازان و کوه«کهرو» می رسند و دو نفر با نام های خیرالحاج حاجی میرزا شفیع ابن حاجی میرزا علی با برادر خود محمد سعید که به شکار رفته بودند، آنها را می یابند، می شناسند و به خانه می آورند و بعد از 3ماه از حضور آنها در منزل حاج سعید، سیده صالحه خاتون در 23 رجب 207ه.ق از دنیا می رود و آب قناتی در همان حدود به برکت نام وی جاری می شود و او را با همان آب غسل می دهند و در خرابه مسجدی که اطراف جاده بود، دفن می کنند. مقایسه مفاد این شجره نامه با واقعیت تاریخی، صحت و سقم آن را به اثبات می رساند. ولایت عهدی امام رضا(ع)، زمینه مناسبی برای مهاجرت سادات و علویان به ایران فراهم کرده بود و شهادت امام رضا(ع) در 203 ه.ق، منجر به متواری شدن و پراکندگی سادات در شهرهای ایران گردید. بسیاری از سادات نیز گرفتار کارگزاران مأمون شدند و به شهادت رسیدند(منتظرالقائم،1384: 218). بسیاری از آنها نیز مانند سیده صالحه خاتون(س) در نواحی مرکزی ایران مورد تعقیب و آزار واقع شدند. از جمله ایشان، هارون برادر امام رضا(ع) است که در کاشان از دنیا رفت و همچنین«شهادتگاه و آرامگاه فرزندان امام موسی کاظم(ع) فضل و سلیمان در آوه است»(قزوینی رازی، 1371ه.ق: 170).
آنچه را که روایت های محلی از این امامزاده و احوالات او می گویند، بیشتر به زمانی اشاره دارد که سیده صالحه خاتون در خانه سعید(حاج سعید) زندگی می کرده است و در نهایت چگونگی فوت او را بیان می کنند. منبع اصلی این نقل قول ها در مورد امامزاده، حکایت هایی بوده است که سینه به سینه در میان اهالی این منطقه رواج داشته است و از پدران و مادران به پسران و دختران رسیده است و اگرچه در مواردی جزیی با یکدیگر اختلاف دارند، در مجموع به یک شکل به پایان زندگی این بزرگوار اشاره می کنند.
در گفته های مردم منطقه نیز اشاراتی به وقایع تاریخی زمان سیده صالحه خاتون(س) و چگونگی رسیدن او به روستای ازان دیده می شود. اما اصل ماجرای سیده صالحه از زبان آنان حاکی از برخورد شخصی با نام سعید با وی است که عده ای او را حاج سعید می خوانند و برخی معتقدند که بعد از آشنایی با سیده صالحه خاتون و برکات وجود او بود که واجب الحج شد و به مکه رفت و حاجی شد. این شخص که می گویند، حمامی،کشاورز و یا شکارچی بوده، این دختر بچه را می بیند و او را به خانه خود می برد. سن سیده صالحه در این گفته ها بین 6تا 8 سال ذکر می شود و همه از او تصویر دختربچه ای زخم خورده و غریب را ارائه می کنند. در باور مردم و حکایت های آنان شنیده می شود که زندگی سعید یا همان حاج سعید، با آوردن این دختر به خانه اش برکت زیادی پیدا می کند تا جاییکه به هرکاری دست می زند، سود زیادی نصیبش می شود و سرانجام به حج می رود. بدون تردید این اتفاق ها با 3ماه حضور سیده صالحه خاتون که در شجره نامه از آن یاد شده، هم خوانی ندارد و فرض در این داستان ها بر حضور چندین ساله سیده صالحه خاتون در این خانه است. این موضوع را هم که آیا حاجی سعید با دیدن این دختر در خرابه به اسم و رسم او پی برده است و او را شناخته یا نه؟ نیز به صورت های متفاوت میان مردم بیان می گردد و برخی معتقدند که حاجی با کراماتی که در آینده از او می بیند به مقام او پی می برد و حتی شاید بعد از مرگ آن دختر. در هرصورت حاجی سعید که به مکه می رود، روزی اهل و عیال وی برای افطار و یا مناسبت دیگری حلوا درست می کنند و بر سر سفره بودند که زن حاجی آرزو می کند که کاش حاجی هم بود و از این حلوا می خورد. دختربچه که این موضوع را می شنود از او می خواهد تا برایش حلوایی در ظرف بریزند تا برای حاجی ببرد. زن حاجی نیز که گمان می کرده که دختر می خواهد حلوای بیشتری بخورد، همین کار را می کند و دختر نیز حلوا را در مکه به حاجی می رساند و از او می خواهد که ظرف حلوا را در بازگشت از سفر بیاورد. برخی نیز می گویند که حاجی در حال نماز بوده است و دختر ظرف حلوا را در کنار او گذاشته، بر می گردد. هنگامی که دختربچه این موضوع را به زن حاجی می گوید، او که باور نمی کرده است، از دختر به خاطر دروغش و ظرفی که گم کرده بازخواست کرده، او را بیرون می کند که دختر بچه نیز در اثر سرما و گرسنگی از دنیا می رود. در اینجا گفته می شود که دو نفر از اهالی همان منطقه او را پیدا می کنند و به خاک می سپارند. حاجی سعید نیز در بازگشت از سفر از این ماجرا مطلع می شود و با یافتن مکان دفن دختر به بزرگی او پی می برد و برایش بقعه ای می سازد و هزینه های زیادی می کند. در مورد علت فوت او روایت دیگری نیز وجود دارد که می گوید که زن حاجی دختر را بیرون نمی کند و از گم کردن ظرف ناراحت نمی شود و پس از آنکه حاجی و زنش در بازگشت حاجی از مکه ،از سیده بودن او مطلع می شوند، وی از خدا مرگ خود را می خواهد و فوت می کند.
نکته ای که در اینجا به نظر قابل ذکر می رسد، موضوع سن سیده صالحه خاتون(س) در زمان وفاتش است. سن او در شجره نامه ذکر نشده است اما اهالی همانطور که اشاره شد، او را حداکثر 8ساله می دانند. این در حالیست که بنا برگفته منابع، امام موسی بن جعفر(ع) به دست داروغه بغداد مسموم شد(شیخ مفید،بی تا: 236) و در 25رجب 183 ه.ق به شهادت رسیدند(ابن خلکان،بی تا: 5/310). با توجه به زمان وفات سیده صالحه خاتون در 207 ه.ق، ایشان در هنگام وفات، بیست و اندی سال سن داشته اند.

آداب زیارت

بقعه امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در منطقه ای جلگه ای در جنوب غربی روستای ازان واقع شده است و در کنار جاده ارتباطی قدیمی شهرستان های فریدن، علویجه و دهق با گلپایگان و کاشان قرار گرفته است(معینیان، 1386: 96). این امامزاده در سال های اخیر از رونق قابل توجهی در مقایسه با قبل برخوردار شده است. در ایامی نه چندان دور، از روستاهای اطراف فاصله داشته است. مردم از روستاهای اطراف با پای پیاده و یا با الاغ به زیارت امامزاده می آمدند و وسعت و امکانات آن نیز محدود بوده است. زوار امامزاده بر خلاف امروز، کمتر می توانستنددر آنجا اقامت کنند و حتی اهالی ازان نیز که امروز تا نزدیکی امامزاده ساکن شده اند، هنگام غروب و شب دیگر به این مکان نمی آمدند. امکان زیارت هر روزه وجود نداشت مگر برای کشاورزانی که در اطراف این بقعه، به کشاورزی می پرداختند و برای نماز و زیارت، بیشتر از سایر مردم به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر اهالی میمه، ساکنان دیگر روستاها مانند وزوان، ونداده، زیادآباد، خسروآباد و جزآن نیز به زیارت این مکان مقدس می آمدند. برخی از آنها که از راه های دورتر مانند ونداده می آمدند در راه یک جا سنگ روی سنگ می گذاشتند و معتقد بودند که خانه آخرتشان را می سازند. بسیاری با نیت های مختلف نذر کرده، پیاده به زیارت سیده صالحه خاتون(س) می آمدند.

نذر کردن

یکی از رفتارهایی که عوام و خواص از قدیم برای برآورده شدن حاجت های خود انجام می داده اند، نذر کردن برای اماکن مقدس از جمله امامزاده ها بوده است. امامزاده سیده صالحه خاتون(س) نیز از مکان هایی بوده است که مردم محلی از نقاط دور و نزدیک برای شفای مریض ها و رفع گرفتاری ها به او متوسل می شدند و به شکل های متفاوت برایش نذر می کردند.
در قدیم پول زیادی در دست مردم برای خرج کردن نبود و بیشتر نذری ها به صورت جنسی داده می شد. اگر کسی گله دار بود، نذر می کرد یک روز در فصل شیردهی گوسفندان، گله را بیاورد در آغل اطراف امامزاده و مقداری شیر گوسفندان را به متولی بدهد و یا حیوانی نذر امامزاده می کردند و آنهایی هم که کشاورز بودند، بخشی از محصولات خود را به امامزاده و متولی آن می دادند. در اعیاد مذهبی مردم به امامزاده می آمدند و غذاهای نذری مانند آش درست می کردند. علاوه بر آش، کاچی و نان و پنیر و ماست نیز به عنوان نذری، بسیار داده می شد. البته پختن غذای نذری در امامزاده در سال های اخیر بیشتر اتفاق می افتد و در قدیم خیلی رواج نداشته است. اگر مردم در خانه ی خود مجلس عزاداری داشتند و یا نذری در خانه و یا در دشت و صحرا می پختند، برای متولی امامزاده هم می آوردند و یا در امامزاده خیرات می کردند ولی به جهت کمبود امکانات، کمتر اتفاق می افتاد که در خود امامزاده پخت و پز کنند. خیلی ها هم قالی می بافتند و به عنوان مثال برای شفای مریض هایشان و یا بازشدن بخت فرزندانشان نذر امامزاده می کردند. در سال های اخیر، نذری هایی که به صورت نقدی داده می شود، افزایش یافته و بیشتر آنها به شکل پول هایی درآمده است که در ضریح می ریزند و یا خرج هایی که برای ساختمان امامزاده انجام می دهند. یکی دیگر از نذرهای مردم برای رسیدن به حاجت خود، برپایی تعزیه سیده صالحه خاتون(س) است که شرح حال این امامزاده را روایت می کند و نسخه های آن نیز موجود است.

کرامات امامزاده

مردم همواره به کرامات و معجزات امامان معصوم و فرزندانشان(ع) معتقد بودند و امروزه نیز حکایت های زیادی از دیده ها و شنیده های خود در این باره نقل می کنند. از آنجا که یکی از باورهای مهم دینی مردم، باور آنها به کرامات و معجزات امامزاده ها است و در ضمن می تواند در شناخت نگرش مردم به زندگی و اعتقادات آنها مهم باشد، در این بخش به چند نمونه از آن ها در رابطه با سیده صالحه خاتون(س) اشاره می کنیم. گفته شده است که بسیاری از مریض ها را برای شفا گرفتن به امامزاده می آوردند و برای نمونه زنی که مدت های زیادی از سرطان ریه رنج می برده است، از امامزاده خواسته یا علاجش دهد و یا راحتش کند و ظاهرا پس از سه روز به رحمت خدا می رود و همچنین دختر بچه ای نزدیک به مرگ بوده است و پدرش از امامزاده شفای او را می خواهد و وقتی به خانه به نزد بچه اش برمی گردد، او را سالم و در حال خوردن نانی می بیند که به گفته او دختری کوچک در خواب و رؤیا به او داده است. شخص دیگری نیز برای شفای درد معده اش از امامزاده کمک می خواهد و مادرش شب در خواب می بیند که دو نفر بالای سر فرزندش نشسته اند و دست خود را روی شکم او گذاشته اند و گفتند که دخترتان شفا پیدا کرد. از این قبیل اعتقادات در میان مردم بسیار رواج دارد و به همین دلیل نیز بسیاری برای رفع مشکلاتشان به امامزاده دخیل می بندند و باور دارند که روزی گره زندگی آنان به برکت نام دختر موسی بن جعفر(ع) باز خواهد شد.

برپایی مراسم

اماکن مقدسی چون امامزاده سیده صالحه خاتون(س)، از بهترین مکان ها برای برپایی مراسم های مختلف در مناسبت های دینی و ملی است. از مهمترین این مراسم ها می توان به آیین سوگواری ماه های محرم و صفر اشاره کرد که مردم منطقه بیش از پیش مشتاق به زیارت بقعه مبارک سیده صالحه خاتون و عزاداری در جوار حرم وی می شوند. دسته های عزاداری از روستاهای اطراف به امامزاده می آیند و به خواندن زیارت و نوحه سرایی می پردازند. عزاداری در شب های تاسوعا و عاشورا با شور و حرارت بیشتری صورت می گیرد و برخی اوقات عزاداران هنگام صبح به خانه هایشان باز می گردند. اهالی میمه بیشتر در روز 28صفر جهت عزاداری به امامزاده می آیند. در مناسبت های دیگر مانند عید نوروز نیز مردم خود را به امامزاده می رسانند. مردم در قدیم و در هنگام تحویل سال از امامزاده می خواستند تا سالی پر برکت به آنها ارزانی کند. خاطرات شیرین اهالی از روزهای سیزده بدر نیز شنیدنی است. زمانی که بازی های دسته جمعی، گردش در صحرا و پختن غذاهای مختلف با حضور جمعیتی زیاد از روستاهای اطراف، حال و هوای امامزاده و زمین های اطراف آن را عوض می کرد. به گفته اهالی، زمینه بسیاری از ازدواج ها در همین روز ایجاد می شد. در اعیادی مانند عید غدیر، نیمه شعبان، عید قربان و عید فطر نیز، امامزاده مملو از زائرین می شده است که با کمترین امکانات خود را به آنجا می رساندند. حتی امروزه برخی از دختر پسرهای جوان در کنار ضریح امامزاده عقد می کنند که در گذشته چنین نبوده است.

تبرک جستن

اهالی بخش میمه که امامزاده سیده صالحه خاتون (س) در آن واقع است، در بسیاری موارد از وجود آن حضرت تبرک می جستند. علاوه بر نذری هایی که به نیت امامزاده می کردند و یا حضور در مراسم آغاز سال، می توان به احترامی که آنها برای متولی قائل بودند، اشاره کرد. مردم این منطقه که اغلب کشاورز و دامدار بودند برای متبرک شدن درآمد خود، بخشی از آن را به متولی امامزاده می دادند و حتی اگر نیت نذر هم نداشتند برای تبرک جستن از نام امامزاده و رساندن خیر و برکت به اموالشان به این کار دست می زدند. بعضی حتی می گویند اگر در انجام کاری برای امامزاده سستی به خرج داده اند، اثر آن را در کم شدن برکت درآمدشان به وضوح دیده اند. متولیان امامزاده از خاندان حسینیان هستند و به گفته خود تا نزدیک دو قرن امر تولیت و خدمت در امامزاده را بر عهده داشتند و در رسیدگی به امور امامزاده تلاش بسیاری نمودهاند. مردم با کمال میل و برای ادای احترام به امامزاده، بخشی از محصولات خود را به آنها می دادند و یا هنگامی که سید محتشم حسینیان ( تصویر شماره 7)متولی، برای کاری به مناطق اطراف مانند میمه می رفت، با شناختن او که لباسی سبز بر تن داشت، او را به قلیان و چایی دعوت می کردند و حتی از همان قلیان می کشیدند. در بازگشت نیز مغازه داران به او اقلام مختصری از قند و چای می دادند. متولیان امامزاده علاوه بر تولیت امامزاده، در زمین های اطراف نیز کشاورزی می کرده اند و در مجالس عزاداری به قرائت قرآن و روضه خوانی می پرداختند مانند مرحوم سید محتشم حسینیان(3) و پسرانش مرحوم سید حسین حسینیان و مرحوم سید رضا حسینیان که بعد از او به تولیت امامزاده درآمدند. بوسیدن در و درگاه امامزاده و خوردن از آب سنگاب ورودی از دیگر اعمالی بوده که برای تبرک جستن از این امامزاده انجام می دادند.

وقفیات امامزاده

امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در گذشته از شرایط و امکانات خوبی برخوردار نبوده است و از شکل امروزی خود فاصله داشته است. بسیاری از مردم آنجا را مکانی کوچک و ساخته شده از خشت و گل توصیف می کنند که شب ها با فانوس هایی که متولی روشن می کرد و در راه ورودی و ایوان امامزاده می گذاشت روشن می شد. همچنین ضریح چوبی آن در اتاقی که گنجایش تعداد نفرات زیادی را نداشت، قرار گرفته بود و درکنار آن نیز اتاق های کوچکی وجود داشته است. با بهتر شدن اوضاع اقتصادی مردم بعد از انقلاب اسلامی و تلاش های فراوان سید علی حسینیان (تصویر شماره4)، آنها توانستند به مرور زمان کمک هایی برای بازسازی و تجهیز امامزاده انجام دهند و سرپرستی اوقاف بر آنجا نیز در بهبود شرایط امامزاده تأثیرگذار بوده است. در ابتدا افرادی که در امامزاده به خاک سپرده می شدند از اشخاص برجسته و بانفوذ مانند خوانین و پزشکان روستاهای اطراف بودند که برای کسب اجازه دفن مردگان پول می پرداختند که صرف امور امامزاده می شد. اما در مورد اینکه آیا امامزاده وقفیات نیز داشته یا نه، در شجره نامه آمده است که خیرالحاج حاجی میرزا شفیع و برادرش محمد سعید، دانگی از مزرعه خود را وقف امامزاده کردند و در همان جا بقعه امامزاده را بنا نمودند. همچنین آمده است که آقا محمد سعید، اجرت کاروانسرای خود در دامنه کوه کهرو را وقف امامزاده کرده و مشخص نموده که برای برپایی تعزیه مصرف شود. این کاروانسرا امروزه دیگر موجود نیست.مردم محلی در مورد وقفیات امامزاده صحبت های متفاوتی دارند و برخی بر این باورند که زمین های اطراف امامزاده وقف بوده است اما بیشتر به وقف بودن قناتی اشاره می کنند که متعلق به سیده صالحه بوده و آب آن بعد از وفات سیده و به برکت نام آن دوباره جاری گردیده است. برخی گفته اند که یک دانگ آن وقف امامزاده است و عده ای نیز می گویند که 24ساعت آب آن در قدیم برای زمین های اطراف امامزاده وقف بوده است که متولیان در آن کشاورزی می کردند و محصول آن برای امامزاده خرج می شده است. نام این قنات را قنات سید یا لَوَرْکْ گفته اند(تصویر شماره5).

نتیجه

بقعه امامزاده سیده صالحه خاتون(س) در باورهای مذهبی و آداب و رسوم مردم روستاهای بخش میمه نقش پررنگی ایفا نموده است. مردمان روستاهای اطراف امامزاده که اغلب به کشاورزی و دامداری مشغول هستند، امامزاده را برکتی عظیم برای کسب و کار خود می دانند و رفع گرفتاری ها و برآورده شدن حاجت های خود را به واسطه توسل به ساحت دختر موسی بن جعفر(ع)، از خداوند طلب می کنند. حتی اهالی روستاهای اطراف، پیشرفت روستای ازان را با توجه به دوری این روستا از جاده ارتباطی اصفهان- تهران و نیز کمرنگی پدیده ی مهاجرت به شهرهای بزرگ در بین اهالی روستای ازان را به برکت وجود این امامزاده می دانند. امامزاده سیده صالحه(س) همچنین مکانی برای اجتماع مردم منطقه در روزهایی چون اعیاد مذهبی و ملی و روزهای سوگواری اهل بیت(ع) است که مردم با رفت و آمد بیشتر به امامزاده در این روزها، آداب و رسوم متفاوتی را انجام می دهند. بسیاری از مردم روستایی و کشاورز در این منطقه، از احشام و اموال و دارایی خود برای این امامزاده نذر می کنند و از قدیم تا کنون تا جایی که در توانشان بوده است در آبادانی و حرمت به مقام آن تلاش نموده اند.

تصاویر :

تصویر شماره 1 : مرقد امامزاده سیده صالحه خاتون
تصویر شماره 2 : قبور سید محتشم حسینیان و فرزندانش سید حسین و سید حسن
تصویر شماره3: ضریح امامزاده سیده صالحه خاتون
تصویر شماره 4: سید علی حسینیان متولی امامزاده
تصویر شماره5 : قنات سید یا قنات لَوَرْکْ
تصویر شماره6 : قبور سید حسن بزرگ پدر سید محتشم و سید رضا پسر سید محتشم.
تصویر شماره 7 : سید محتشم حسینیان از چهره های ماندگار بخش میمه

پی نوشت ها :

1- پژوهشگر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه اصفهان
2- پژوهشگر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی دانشگاه اصفهان
3-جد سید علی حسینیان متولی کنونی امامزاده که در بین اهالی بخش میمه محبوبیت فراوان داشته است و از چهره های ماندگار این منطقه بوده است. آرامگاه وی ، پدرش و پسرانش کنار ضریح امامزاده قرار دارد. ( تصویر شماره 2 و 6 )

منابع و مآخذ

– ابن خلکان، شمس الدین احمد بن محمد.(بی تا). وَفیات الاَعْیان وَ انباءُ ابناءِ الزّمان، ج5، تحقیق احسان عباس،بیروت: دارصادر.
– الاصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا.(1368). نصف جهان فی تعریف الاصفهان، تصحیح و تحشیۀ منوچهر ستوده، تهران: امیرکبیر.
– رادفر، ابوالقاسم.(1384).«پیشینه فرهنگ عامه در زبان فارسی و منابع آن در فارسی، کردی و ترکی»، فرهنگ، ش 55: 82-65.
– سیرو، ماکسیم.(بی تا).راههای باستانی ناحیۀ اصفهان و بناهای وابسته به آنها، ترجمۀ مهدی مشایخی، بی جا: بی نا.
– شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان.(بی تا).الارشاد، ترجمه و شرح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: انتشارات اسلامیه.
– قزوینی رازی، عبدالجلیل.(1371ه.ق).النقض، تصحیح سید جلال الدین حسینی ارموی.
– قمی، حسن بن محمد بن حسن.(1361).تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، تصحیح سیدجلال الدین طهرانی، تهران: انتشارات توس.
– معینیان، محمدتقی.(1386). میمه شهری ناشناخته در حاشیه کویر، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان.
– منتظرالقائم، اصغر.(1384). تاریخ امامت، قم: دفتر نشر معارف.
– مهریار، محمد.(1382).فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان، اصفهان: انتشارات فرهنگ مردم.

مصاحبه ها:

– مصاحبه شونده: اقدامی، شهربانو، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: رضا بیطرفان، زمان مصاحبه:28تیر ماه 1392.
– مصاحبه شونده: اقدامی، فاطمه، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: رضا بیطرفان، زمان مصاحبه: 10 مرداد1392.
– مصاحبه شونده: ایمنی، حاج مرتضی، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 3مرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حدادی، حسین، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 5مرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حدادی، فاطمه، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 31 خرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حدادی، معصومه، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 2مرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حسینیان، سید علی، سمت: متولی امامزاده سیده صالحه خاتون(س)، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 24خرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حیدرپور، شهربانو، سمت مصاحبه شونده: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 24خرداد 1392.
– مصاحبه شونده: حیدرپور، طوبی، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 3مرداد1392.
– مصاحبه شونده: خدایی، محمود، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 3مرداد 1392.
– مصاحبه شونده: رحمانیان، مشهدی ابراهیم، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 31 خرداد 1392.
– مصاحبه شونده: قاسمیان، بیگم، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: علی حدادی، زمان مصاحبه: 5مرداد 1392.
– مصاحبه شونده: نادیان، نوبخت، سمت: از اهالی بخش میمه، مصاحبه کننده: رضا بیطرفان، زمان مصاحبه: 10 مرداد 1392.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + = 22