زندگی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند. این مسئله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث، پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان بیان شده است.
در زندگی پرهیاهوی امروزی که همه انسانها درگیر مسائل روزمره و مادی شدهاند سیره اهل بیت، از جمله حضرت زهرا( علیها السلام ) که تأسی به آن میتواند از بروز بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی جلوگیری کند اما متأسفانه توجه به این مؤله و شاخصه مهم مورد غفلت قرار گرفته است.
با توجه به فرارسیدن سیزدهم جمادی الثانی و شهادت جانسوز و مظلومانه دخت گرامی نبی اکرم( صلی الله علیه و اله و سلم ) حضرت زهرا سلامالله علیها گفتوگویی با حجتالاسلام سیدحسین مؤمنی مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم داشتیم که در ادامه میخوانیم:
بی تردید برای اینکه ما چه در امور مادی و چه در امور معنوی رشد کنیم، حتماً باید به دو مهم توجه کنیم و دو مطلب را درنظر بگیریم. نخست؛ داشتن برنامه در زندگی و قانون جامع و هدفمند، دوم؛ داشتن الگوی مناسب. به راحتی قابل اثبات است تنها قانونی که میتواند سعادت دنیا و آخرت ما را رقم بزند؛ قرآن کریم و ذیل آن، روایات معصومین علیهمالسلام است.
برنامهای میتواند برای ما الگو قرار گیرد که هیچ نقطه ظلمانی در آن وجود نداشته باشد و بیتردید این الگو را پیوسته، تمام قرون و اعصار تمام عصرها و تمام نسلها داشته باشند، الگویی با این ویژگی منحصر است به فطرت پیامبر اعظم و اهلبیت( علیه السلام ). اینها الگو هستند، در بیان نورانی حضرت رسول( صلی الله علیه و اله و سلم ) در خطبه غدیر آمده است که معاشر الناس! صراط مستقیم من هستم و بعد از من علی بن ابیطالب( علیه السلام ) و بعد از علی، اولاد ایشان است. اینها به عنوان الگو مطرح هستند.
وجود مقدس امام زمان(عج) میفرماید حضرت زهرا( علیها السلام ) برای من اسوه است. امام عسکری میفرمایند: ما حجت بر مردم هستیم و اُمِّنا فاطمه حجت است بر ما. ما ادعا داریم که حضرت زهرا( علیها السلام ) به عنوان یک الگو مطرح است و کلمات حضرت میتواند راهگشا باشد برای زندگی کنونی. این الگو را در پنج بند عرض میکنم و قضاوت درباره آن را برعهده مخاطب میگذارم که آیا هنوز حضرت زهرا( علیها السلام ) به عنوان یک الگو مطرح هست یا نیست؟!
1ـ یکی از معضلات جدی جامعه امروز ما ارتباط نسلها با یکدیگر است: پدر و مادرها میگویند فرزندان ما را درک نمیکنند و فرزندان هم میگویند پدر و مادرها ما را درک نمیکنند.
اگر به سیره عملی حضرت زهرا( علیها السلام ) و پیامبر خدا مراجعه کنید، ادبی که حضرت نسبت به دختر دارد وقتی که خواستگار برای دختر میآید، پیامبر اکرم( صلی الله علیه و اله و سلم ) نفیاً و ایجاباً نه علی( علیه السلام ) را رد میکند و نه میپذیرد. میتواند بپذیرد چرا که خدا خالق العقل و پیامبر( صلی الله علیه و اله و سلم ) رئیس العقلای عالم است، اما حضرت رسول ( صلی الله علیه و اله و سلم ) برای دخترش شأن و شخصیت قائل میشود و سؤال میکند فاطمه، علی به خواستگاری تو آمده، جواب چه بگویم؟
زهرای مرضیه ادب میکند و سکوت میکند و رسول خدا( صلی الله علیه و اله و سلم ) میفرمایند این سکوت، کاشف از رضایت است. ادبی که اینجا میان دختر و پدر حاکم است و شما مکرر شنیدهاید و در منابع معتبر نیز آمده است که پیامبر اکرم( صلی الله علیه و اله و سلم ) خم میشد و دست فاطمه را میبوسید. زمانی که زهرای مرضیه وارد میشد، پدر، رهبر یک جامعه، پیغمبر اوالعزم تمام قامت در برابر دختر بلند میشد، میایستاد و او را احترام میکرد. زمانی که میخواست از مدینه خارج شود، آخرین منزلی که خداحافظی میکرد منزل فاطمه بود، زمانی که به مدینه وارد میشد، اولین خانهای که میآمد، خانه زهرا( علیها السلام ) بود.
بارها دیده شده خاتمالانبیاء( صلی الله علیه و اله و سلم ) وقتی از درب منزل حضرت زهرا( علیها السلام ) رد میشد، زمانی که فاطمه در خانه بود، دست بر سینه میگذاشت و سلام میداد و میفرمود: «السلام علیکم یا اهلبیت نبوه». از سوی دیگر، ادبی که دختر نسبت به پدر دارد. آیه نازل شد ای پیغمبر! این عربها نباید تو را به اسم کوچک صدا کنند، باید به تو بگویند «رسولالله» تا این آیه به گوش زهرای مرضیه رسید، تمام قامت بلند شد، ایستاد و عرض کرد «السلام علیک یا رسولالله». پیامبر اکرم( صلی الله علیه و اله و سلم ) عرض کرد این آیه برای تو نیست، تو به من بگو بابا. همان پدر که میگویی برای من بهتر است.
اینقدر عشق و علاقه و عاطفه میان پیامبر اکرم( صلی الله علیه و اله و سلم ) و حضرت زهرا( صلی الله علیه و اله و سلم ) به عنوان پدر و دختری حاکم بود. زمانی که پدر از دنیا میرود گریه زهرای مرضیه تبدیل به تبسم میشود با بشارتی که پیامبر( صلی الله علیه و اله و سلم ) به زهرا( علیها السلام ) میدهند. دخترم اولین نفری که از خاندانم به من ملحق میشود تو هستی.
پیامبر( صلی الله علیه و اله و سلم ) وارد خانه دختر میشود، دختر میفهمد که پدر از این پرده و خلخالی که همراه زهرا( علیها السلام ) است رضایت ندارد به محض اینکه پدر از منزل خارج میشود زهرای مرضیه به خاطر جلب رضایت پدر، پرده و آن خلخال را به امام مجتبی( علیه السلام ) میدهد و میفرماید اینها را ببر و به جدت پیغمبر خدا بده و بگو که در هر مسیری که صلاح میداند مصرف کند.
باز کلام حضرت زهرا( علیها السلام ) است که میفرماید: من از دنیا سه چیز را دوست میدارم؛ انفاق فی سبیلالله، تلاوت کتاب الله، النظر الی وجه ابی رسولالله.
من انفاق در راه خدا، خواندن کتاب خدا قرآن و نگاه به صورت پدرم رسولالله را دوست میدارم. اظهار محبت چه از ناحیه دختر با این کلام نورانی و چه از ناحیه پدر با کلام نورانی «فاطمه بغضة منی» فاطمه پاره تن من است، فاطمه بهجت قلب مصطفی است روشنی قلب خاتمالانبیاء است. آشکار میشود. بنابراین، با مراجعه به زندگی زهرای اطهر( علیها السلام ) و پیامبر خدا، ارتباطی که اینها با هم داشتند، یکی از معضلات جامعه ما که بحث ارتباط است به راحتی قابل رفع است.
2- حضرت زهرا( علیها السلام ) به عنوان یک همسر نقشآفرین بوده است؛ در جامعه امروزی ارتباط زن و شوهری بسیار ضعیف است، به بهانه اینکه ما به درس مشغول هستیم، به بهانه تر و خشک کردن فرزندان، به بهانه اینکه من هم شاغل هستم، از این رو نوعاً خستگی را برای هم میبرند، به همین دلیل، در ابراز محبت به یکدیگر به شدت ضعیف هستند. یک بار نداریم که زهرای مرضیه علی( علیه السلام ) را به اسم کوچک صدا کرده باشد، بلکه همواره میفرمود یا ابالحسن، یا امیرالمؤمنین، از آن طرف وقتی امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نیز میخواهد فاطمه را صدا بزند، میگوید یا بنت رسولالله یا امالحسنین و… زیبا همدیگر را صدا میکنند، به همدیگر ابراز محبت میکنند.
مواردی را داریم که امیرالمؤمنین( علیه السلام ) دست فاطمه را بوسیده و از آن طرف حضرت زهرا( علیها السلام ) فرق علیبین ابیطالب را بوسیده است لذا مطیع صددرصد امیرالمؤمنین( علیه السلام ) است.
دو نفر به عیادت زهرای مرضی( علیها السلام ) آمدند. حضرت آنها را نپذیرفت به محض ورود امیرالمؤمنین( علیه السلام )، حضرت زهرا( علیها السلام ) میفرماید: علی جان! البیتُ بیتک؛ خانه خانه توست و فاطمه هم کنیز توست، هر چه که بخواهی انجام بده.
حضرت زهرا( علیها السلام ) 9 سال داشت که وارد خانه علی( علیه السلام ) شد، یک بار، باری به دوش امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نگذاشت که همواره بار از دوش علی( علیه السلام ) برمیداشت.
نظر مبارکتان را به وصیت حضرت زهرا( علیها السلام ) جلب میکنم. علی جان! مرا دفن کردی، منو فراموش نکنی! علیجان! من که مُردم به زبارت من بیایی. مرا فراموش نکنی. سؤال: مگر علی( علیه السلام ) کسی است که حضرت زهرا( علیها السلام ) را فراموش میکند؟ قطعاً چنین نیست. برداشتی که بنده از این کلام و این وصیت دارم این است که زهرای مرضیه( علیها السلام ) در قالب وصیت میخواهد بگوید این است که علیجان! تا الان که من بودم با دیدن من آرام میگرفتی، حال که مرا از دست دادی فکر نکنی بیکس و یار شدی. باز بیا بر سر قبر من بنشین و با من درد و دل کن. حرفهایت را به من بزن. این اوج ارادت است.
3- تربیت فرزند؛ خانهای میتواند فرزند تربیت کند که پدر و مادر در آن بتوانند شاخصهها و الگوهای مناسب را به فرزندان منتقل کنند. پدر و مادر برای شفای فرزندانشان روزه گرفتهاند، زمانی که میخواهند افطار کنند در سه روز متوالی در سه شب متوالی «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیرا» شب اول یتیم میآید، شب دوم اسیر میآید، فرزندان میبینند پدر و مادر تمام سفره را برمیدارند و به آنها میدهند، از این خانه فرزندی تربیت میشود که میشود کریم اهلبیت، امام حسن مجتبی( علیه السلام ).
بچهها دور هم نشستهاند. مادر امر به دعا کرد و گفت بچهها من دعا میکنم، دستانتان را بالا بگیرید آمین بگویید، برای تکتک همسایهها دعا کرد، مگر برای اهل خانه. گفتند مادر چرا برای خودمان دعا نمیکنید، فرمودند: «الجار ثم الدار» اول همسایه بعد خانه. این خانه است که بچه تربیت میکند میشود سیدالشهداء( علیه السلام ) که روحیه ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی را در دل بچهها قرار میدهد.
بچهها دیدهاند مادر با وجود اینکه عارضه شدید بر او عارض شده، شبها از نماز شب غفلت نمیکند، این خانه، فرزند تربیت میکند، میشود زینب کبری( علیها السلام ) که حتی در شام غریبان در اوج مصیبت و غم و اندوه، نافله شب حضرت زنب کبری( علیها السلام ) ترک نشد. حضرت زهرا( علیها السلام ) به عنوان یک مادر در تربیت فرزند، نقشآفرین بودند. تا میبیند که مادر میخواهد از خانه بیرون برود، هم جلباب به سر میکند هم خمار، به تعبیر امروزی و عامیانه، هم مقنعه به سر میکند هم چادر. هم چیزی به سر میکند که موها را بپوشاند، هم چیزی به تن میکند که حجم بدن را نشان ندهد، طبیعتاً این خانه، فرزندی تربیت میکند که در راستای حفظ حجاب کوشش میکند.
4ـ حضرت زهرا( علیها السلام ) به عنوان شخصی که در بندگی خداست؛ ما غالباً در دو حالت خدا را از یاد میبریم، یکی خوشیها، یکی در غم و اندوه. در خوشیها طرف مجلس شادی و عروسی دارد، خدا و دین را زیر پا میگذارد با گناه میخواهد یک شب را سر کند، غافل از اینکه اگر در زندگی گناهی صورت بگیرد، یقیناً آن زندگی، زندگی بابرکتی نخواهد بود.
زهرای مرضیه( علیها السلام ) تنها عروسی است که تاریخ به خود دیده است، شب عروسی لباس عروسی را از تن درآورد و به گدا و سائل بخشید. پیغمبر خدا( صلی الله علیه و اله و سلم ) وارد منزل شد وقتی دید حضرت زهرا( علیها السلام ) لباس کهنه به تن دارد و لباس نو را در راه خدا انفاق کرده است، دخترش را به بغل گرفت و سه مرتبه فرمود «فداها ابوها» بابایت به قربان تو دختر بشود. زهرای مرضیه شب عروسی گریه میکند، شبی که باید از نعمتهای مشروع و حلال بهره ببرند، اما علی( علیه السلام ) دید زهرای مرضیه اشک میریزد، امیرالمؤمنین( علیه السلام ) آرام دست، زهرا( علیها السلام ) را آورد پایین و علت گریه را سؤال کرد، زهرا( علیها السلام ) صدا زد علی جان! دیشب خانه پدرم بودم، امشب خانه توأم، یادم آمد شبی که از خانه تو باید به خانه قبر بروم، بیا امشب را تا صبح با خدا مناجات کنیم. شب زفاف، علی و زهرا تا صبح با خدا مناجات کردند.
در اوج گرفتاریها و غم و غصهها، دعاهای زهرای مرضیه( علیها السلام ) بسیار گره گشا است از این رو توجه مخاطبان را به صحیفه فاطمه( علیها السلام ) جلب میکنم. این کتاب برای هر روز هفته از حضرت زهرا( علیها السلام ) دعا ذکر کرده است، یک دعای دو سه خطی، به قدری این دعا مایه تسکین و آرامش است که در جامعه کنونی نیاز به این دعاها داریم، به جای اینکه گِرد اشخاص مختلف برویم از این دعاها بهره ببریم که حضرت زهرا( علیها السلام ) به ما یاد دادهاند.
5ـ زهرا( علیها السلام ) در صحنه سیاسی حضور جدی پیدا میکند بدون اینکه شأن و شخصیت خود را از بین ببرد؛ وقتی حضرت میخواهد خطبهای را در مسجد بخواند، روبهروی نامحرم نمینشیند خطبه بخواند بلکه میفرماید پرده بزنید. زهرای مرضیه( علیها السلام ) کار سیاسی انجام میدهد بدون اینکه شأن خود را از بین ببرد.
همچنین در دفاع از امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) با اینکه آمدند و جسارت کردند، بیاجازه وارد خانه شدند، زهرا( علیها السلام ) بین در و دیوار ماند، از ناحیه پهلو، سینه، بازو آزرده شد، فرزندش سقط شد، به محض اینکه چشمهایش را باز کرد از علی سؤال کرد. فهمید علی( علیه السلام ) را بردند مسجد با همان حال وارد مسجد شد و فرمود اگر دست از علی برندارید به خدا کنار قبر پدرم پیغمبر میروم و نفرینتان میکنم. به محض اینکه سلمان آمد و پیغام داد، علی امر کرد که فاطمه( علیها السلام ) صبر کند، گفت من مطبع علی هستم. هر چه علی بگوید من امتثال میکنم، اما جلوی در میایستم تا علی( علیه السلام ) را سالم نبرم نمیروم. وقتی فهمید علی سالم از مسجد بیرون میآید، نالهای زد و فرمود علی جان «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوفاء…» جانم فدای تو بشود علی، نفسهایم سپر بلای تو شود علی، اگر تو در خوشی باشی زهرا در کنار توست و اگر تو در غم و اندوه باشی باز فاطمه در کنار توست.
این پنج موردی که درباره حضرت زهرا( علیها السلام ) مطرح شد، جامعه امروز به آن مبتلاست؛
1ـ در نقش فرزند به عنوان ارتباطش با پدر و مادر. 2ـ به عنوان یک همسر. 3ـ به عنوان یک مادر در تربیت فرزند. 4ـ به عنوان شخصیتی که در سختیها و خوشیها بندگی خدا را کرد 5ـ به عنوان شخصیتی که فعالیت سیاسی انجام داد و در دفاع از ولی خدا، امیرالمؤمنین وارد صحنه شد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.