نکته ی اول، مسئله ی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را علاوه بر رهیافت کلامی، می توان از منظر سیاسی نیز تحلیل و بررسی کرد، همان گونه که می توان رویکرد جامعه شناختی به آن داشت و یا از نگرش علوم تربیتی و روان شناختی، درباره اش سخن گفت.

نویسنده: حجت الاسلام علی ربانی گلپایگانی

نکته ی اول، مسئله ی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را علاوه بر رهیافت کلامی، می توان از منظر سیاسی نیز تحلیل و بررسی کرد، همان گونه که می توان رویکرد جامعه شناختی به آن داشت و یا از نگرش علوم تربیتی و روان شناختی، درباره اش سخن گفت.
رویکرد کلامی به این مسئله، دو دلیل دارد:
نخست، به دلیل مطرح شدن حکومت در کلام سیاسی متکلمان اسلامی- اعم از شیعی و غیرشیعی-به این موضوع توجه داشته و حکومت دینی را امری لازم تلقی کرده اند. از طرفی، این موضوع را در مباحث قاعده ی لطف، نیز مطرح ساخته اند.
دلیل دوم، موضوع امامت است؛ امامت و رهبری، بدون در نظر گرفتن بُعد حکومتی هم، مسئله ی مهمّی است که در کلام اسلامی از آغاز مطرح بوده و توجه متفکران اسلامی را به خود جلب کرده است.
نکته ی دوم، درباره ی روش و سبک مطالعاتی این موضوع است. آیا یک مسئله، صرفاً به دلیل کلامی بودن باید با روش عقلانی مطالعه شود؟ چرا که عده ای، ویژگی کلامی بودن را در این می دانند که به آن مسئله با ادله ی عقلی پرداخته شود. بر این اساس، به گمان این افراد، فرق بین بحث فقهی و کلامی، در همین عقلی بودن و یا نقلی بودن مباحث است. چنانچه در مسئله ای به کتاب و سنت رجوع شود، فقهی بوده و اگر با ادله ی عقلی مطالعه گردد، کلامی است، در حالی که تفاوت میان مسئله ی کلامی و فقهی موضوع این دو علم است.
قرآن کریم می فرماید:
«اُدْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ…»(1)؛
با حکمت و اندرزِ نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن… .
نخستین متکلم دنیای اسلام و آموزگار اولیّه ی علم کلام، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ کسی که در حوزه ی مباحث اعتقادی به روش های مختلف وارد شده است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که نگرش کلامی به مسئله ی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها از راه ادله ی عقلی نیست، بلکه ممکن است از عقلیات مستقل یا نقلی و یا ملازمات عقلی باشد.

ویژگی های حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

حکومت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای ویژگی های زیر است:
1.فراگیر و جهانی است؛
2.دینی و اسلامی است؛ یعنی علاوه بر دینی بودن، بر اساس اسلام پایه گذاری می شود.
3. به لحاظ ساختار، ولایی است؛ یعنی بر مبنای نظام ولایت خداوند استوار است.
4.مردمی و شایسته سالار است.
این موارد، ویژگی های عام و کلی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و هر یک بحث اساسی و گسترده ای را می طلبد.

ملاک جهانی بودن

برای تبیین نخستین ویژگی حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- جهان شمول بودن آن- می توان برقراری عدالت در زندگی بشر را، که یکی از اهداف پیامبران الهی است، مطرح کرد. یکی از هدف های بعثت پیامبران (علیهم السّلام) نهادینه و حاکم کردن عدالت در زندگی بشری است.
قرآن کریم می فرماید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…»(2)؛
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب[آسمانی] و میزان [شناساییِ حق از باطل و قوانین عادلانه] نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند… .
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
لَوْ لَمْ یَبقِ مِنَ الدُّنیا إلّا یَومٌ واحِدٌ لطَوَّلَ اللهُ ذِلکَ الیَومَ حَتّی یَبعَثَ اللهُ فیهِ رَجُلاً مِنْ وُلدی اِسمُهُ إِسمی یَملأُ، عَدلاً وَ قسِطاً کَما مُلئَِت ظُلماً وَ جَوراً(3)؛
چنانچه از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را به گونه ای طولانی نماید، تا مردی در آن [زمین] از فرزندان من که هم نام من است برانگیخته شود و زمین را پر از عدل و قسط نماید، آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.
در این حدیث نیز بر فراگیر شدن عدالت بر روی زمین تأکید شده است. زمین؛ یعنی همه ی جهان و در بین همه ی مردم، که آیه ی قرآن با عبارت«ناس» به این معنا اشاره دارد.

مسئله ی جهانی شدن

در نظریه ی جهانی شدن، نخستین پرسش این است: حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه نسبتی با جهانی شدن دارد و یا در کجا می توان تفاوت های این دو نگرش را دید؟ بی تردید اصل جهانی شدن در ماهیّت خود ناپسند نیست، اما باید دید چه چیزی می خواهد جهانی بشود و این امر چگونه محقق می گردد؟ آیا نظام بهداشت، جهانی خواهد شد یا عدالت و یا انسانیّت و قانون مندی؟ اگر بحث جهانی شدن شامل این موارد باشد، بسیار خوب و پسندیده است. ولی به طور یقین، آنچه اکنون مطرح شده،‌ سلطه ی بی قید و شرط آمریکا و نظام سکولار و ضداخلاقی است که بر جهان تحمیل می شود و روشن است که چنین ایده ای، با روح جمهوری سازگاری ندارد.
البته در نظام مهدوی این گونه نیست که همه ی ویژگی های قومی، ملی و گروهی از بین رفته و همه چیز شکل واحد به خود می گیرد، بلکه در این نظام مبنا و معیار عدالت است؛ عدالت به معنای جهانی شدن و فراگیر شدن همه ی ارزش های معنوی انسانی که قرآن نیز به آن تأکید دارد:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ »(4).
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یک دیگر را بشناسید؛[ اینها ملاک امتیاز نیست] گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. همانا خداوند دانا و آگاه است.
طبق آیه ی شریفه، تیره ها، قبیله ها و ویژگی های منطقه ای، جغرافیایی، اجتماعی و نوع زبان و گویش در ساختار خلقت، برای هدفی بوده و این تفاوت ها فایده ی معرفتی دارد، زیرا معیار ارزش، تقوا است، نه تفاوت های یاد شده.

ویژگی اسلامی بودن

ویژگی دوم حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دینی و اسلامی بودن آن است و معنای اسلامی شدن، همان مردود دانستن نظریه ای به نام«سکولاریسم» است، چرا که هر کس به حکومت جهانی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایمان داشته باشد، سکولاریسم را که مرامی جز ستیز با دین ندارد، برنخواهد تافت.
البته بحث هایی در بررسی نسبت دین با حکومت، قابل ارائه است و باید ادله ی کسانی را که می گویند دین در حوزه ی حکومت نقشی ندارد، بررسی کرد.(5) عقیده ی ما این است که همه ی مذاهب اسلامی- اعمّ از شیعه، سنّی، معتزلی، اشعری و حتی خوارج موجود؛ یعنی به دولت- به عبارتی به حکومت و امامت اعتقاد دارند. در کتاب های اهل سنت دلایلی کافی وجود دارد که این موضوع را ثابت می کند.

ولایی بودن

از پرسش های دیگر درباره ی حکومت مهدوی، ساختار و شکل حکومت است. آیا ساختار حکومت حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متفاوت از حکومت های دیگر است؟ آیا یک ساختار کلی و ثابتی دارد که فراتر از زمان و مکان و شرایط مختلف است؟ کسانی که به این پرسش پاسخ مثبت داده اند، برای اثبات آن، دلایل عقلی و نقلی ارائه کرده اند. دلیل عقلی آن، بسیار روشن است که ولایت اولاً و بالذات مخصوص خداوند است، زیرا توحید در آفریدگاری و پروردگاری خداوند تقاضا می کند که کسی جز او بر انسان و جهان ولایت نداشته باشد. بنابراین، اگر کسی بخواهد به عنوان والی و زمام دار، رهبری امور جامعه ی بشری را عهده دار شود، باید ولایت او الهی و به اراده و مشیّت خداوند باشد و این از مسائل بدیهی است:
«… إنِ الحُکمُ إلا لِلهِ…»(6)؛
… حکم تنها از آنِ خداست…
نظام ولایی با وصف انتصابی بودن رهبر معرفی می شود؛ یعنی خدای متعال پیغمبر را گزینش می کند و از طریق او، جانشین اش- که امام باشد- تعیین می شود. این مسئله در حدیث غدیر و احادیثی(7)دیگر درباره ی ولایت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بیان شده و بی تردید مسئله ی ولایت فقیه نیز در امتداد اینها قرار می گیرد.
بنابراین، حکومت جهانی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز با اراده ی الهی است که مشروعیت می یابد، نه اراده ی مردمی، زیرا اگر منشأ مشروعیت اراده ی الهی نباشد، گزاره ی غلطی را ارائه داده ایم و چنانچه اراده ی الهی بعد از اراده ی انسان باشد، اراده ی خداوند، تحت تأثیر اراده ی انسان قرار می گیرد و در این صورت نیز سخنی به دور از منطق گفته ایم. هم چنین اگر بگوییم هر دو اراده در عرض هم دخالت دارند، این هم جز شرک، به جایی منتهی نمی شود. در نتیجه خواهیم پذیرفت که اراده ی الهی، منشأ اصلی مشروعیت حکومت و رهبری است و چنین حکومتی است که در نبوت و امامت تجلی یافته است.
البته این واقعیت نیز وجود دارد که مشروعیت، همیشه با عنصری به نام مقبولیت اکثر مردم یک جامعه گره می خورد، تا بتواند تعیّن و تجسّم پیدا کند. سخن امام علی (علیه السّلام) در «خطبه ی شقشقیّه»گویای این مسئله است:
لَولا حُضُورُ الحاِضرِ و قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ ألّا یُقارُّوا عَلی کِظَّةِ ظالِمٍ، وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ، لأَلْقَیتُ حَبْلَها عَلَی غارِبِها…(8)؛
اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستم گران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان انداخته و…
یعنی من تا امروز که یاوری نداشتم، برای حضور نیافتن در صحنه ی مدیریت سیاسی جامعه، عذر داشتم، ولی اکنون با حضور مردم، دیگر عذری ندارم. این همان بیعت است که در آیات و روایات بیان شده و در فرهنگ سیاسی تشیّع منزلت یافته است.
در نظام ولایی، جایگاه و نقش مردم نیز روشن است، اما این که چه تعبیری باید از آن داشت، دقت بیشتری می طلبد.
برخی صاحب نظران در امور سیاسی و حکومتی، از آن به« مردم سالاری دینی» تعبیر کرده اند که این خود، تفسیرهای متفاوتی دارد.

حکومت صالحان

در این که حکومت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای گسترش عدل و رهایی مستضعفان از دست مستکبران است، تردیدی نیست، اما چه کسانی در اداره ی امور حکومت جهانی نقش ایفا می کنند و دارای چه ویژگی هایی هستند؟ جای سؤال است. به تعبیر قرآن، آنان صالحان و شایستگانند:
«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ‌ »(9).
در زبور بعد از ذکر [تورات] نوشتیم، بندگان شایسته ام وارث[حکومت] زمین خواهند شد.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ‌ »(10).
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل می کند،[ آن چنان] که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، فاسقانند.
علامه طباطبائی (رحمه الله) در این باره می گوید:
مقصود از«… یَعْبُدُونَنِی لا یُشرِکُونَ بِی شَیئاً…»(11)؛ توحید خالص و تمام عیار است؛ یعنی حتی شرک خفی نیست.(12)
کسانی که می خواهند در صدر این نظام، عهده دار تدبیر آن باشند، چنین کسانی اند که قطعاً این ویژگی ها نمی تواند کار مردم عادی باشد، زیرا آنان، چه بسا دچار اشتباه خواهند شد.
بنابراین می توان گفت، علاوه بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از جانب خدا چنین رسالتی می یابد، والیانی که گردانندگان چنین حکومتی خواهند بود، شناخته شده و توسط امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گزینش می شوند و در چنین ساختاری رأی مردم نیز وجه دیگری به خود می گیرد.

پی نوشت ها :

1.نحل(16)آیه ی 125.
2.حدید(57)آیه ی 25.
3.علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج2، ص 446؛ شیخ مفید، إرشاد، ج2، ص 340.
4.حجرات(49)، آیه ی 13.
5.ر.ک: ربانی گلپایگانی، دین و دولت.
6. یوسف(12)، آیه ی 40.
7.ر.ک: شیخ کلینی، کافی، ج1، ص 286؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج37، باب53.
8.نهج البلاغه، خطبه ی 3.
9.انبیا(21): آیه ی 105.
10.نور(24): آیه ی 55.
11.نور(24)آیه ی 55.
12.سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه ی سید محمدباقر موسوی همدانی، ج15، ص 212.

منبع مقاله :
امامی کاشانی و دیگران؛ (1385)، گفتمان مهدویت( سخنرانی و مقاله های گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم)، چاپ چهارم

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

51 + = 60