خداوند در باره امر ازدواج در سوره نساء آیه 3 می فرماید : «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فا نخفتم الا تعدلوا فواحده » (پس زنان را به ازدواج خود در آورید که شمارا نیکو و مناسب با عدالت است دو یا سه یا چهار و اگر بترسید بازدواج زنان متعدد) راه عدالت را نپیموده و به آنان ستم کنید تنها یک زن اختیار کنید (1)ازدواج درقرآن کریم

خداوند در باره امر ازدواج در سوره نساء آیه 3 می فرماید : «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فا نخفتم الا تعدلوا فواحده » (پس زنان را به ازدواج خود در آورید که شمارا نیکو و مناسب با عدالت است دو یا سه یا چهار و اگر بترسید بازدواج زنان متعدد) راه عدالت را نپیموده و به آنان ستم کنید تنها یک زن اختیار کنید (1)

همچنین در قرآن کریم آیات بسیاری در خصوص ارتباط بین زن وشوهر ، ازدواجهای باطل ، محارم و غیره دارد که شناخت و عمل به آنها ازدواجهای سالم و موفق را در بر خواهد داشت

ازدواج به عنوان یکی از پاداشها در جهان آخرت است

امر ازدواج در نزد خداوند متعال آن قدر مهم و با ارزش است که پاداش مؤمنین نیکوکار را ازدواج زنان پاکیزه در آخرت قرار داده است و در سوره نساء آیه 57 می فرماید «والذین امنوا و عملوالصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیها ابدا لهم فیها ازواج مطهره و ندخلهم ظلا ظلیلا »( آنانکه ایمان آوردند و نیکو کار شدند بزودی در بهشت در آوریم که نهرها از زیر درختانش جاری است و در آن زندگانی جاوید کنند و بر آنها در بهشت جفتهایی پاکیزه است و آنان را به سایه رحمت ابدی خود در آوریم (2)
اقتصاد خانواده به خاطر امر مقدس ازدواج سامان می گیرد
و خداوند در آیه 32 سوره نور می فرماید :«و اءنـکـحـوا الا یـامـى مـنـکـم و الصلحین من عبادکم و إ مائکم إ ن یکونوا فقراء یغنیهم الله من فضله و الله واسع علیم»(مـردان و زنان بى همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگـر فـقـیـر و تـنـگـدسـت بـاشـنـد خـداونـد آنـان را از فضل خود بى نیاز مى سازد، خداوند واسع و آگاه است (3)

ازدواج مایه آرامش و محبت و مهربانی است

درسوره روم آیه 23 خداوند می فرماید: « و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه »برای روشن شدن بهتر مطلب تفسیر آیه فوق از کتاب تفسیر المیزان در ذیل نقل می شود . راغب گفته : «کلمه (زوج ) به هر یک از نر و ماده حیوانات در صورتى که جفت هم شده باشند اطلاق مى شود، همچنان که به هر یک از دو قرین چه حیوان و چه غیر حیوان نیز زوج گفته مى شود»، خداى تعالى فرموده : «و جعل منه الزوجین الذکر و الانثى – خدا از آن دو زوج قرار داد، یکى نر و یکى ماده » و نیز فرمود: «به آدم گفتیم که تو و زوجت در بهشت منزل کنید» و اگر به ماده از حیوانات و مخصوصا انسان زوجه مى گویند، لغت نازیبا و غیر فصیح است ، که جمعش زوجات مى آید، – تا آنجا که گفته – و جمع زوج ازواج مى آید.پس اینکه فرمود: ((ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها))، معنایش این است که براى شماو یا براى اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید.آرى هر یک از مرد و زن دستگاه تناسلى دارند که با دستگاه تناسلى دیگرى کامل مى گردد و از مجموع آن دو توالد و تناسل صورت مى گیرد، پس هر یک از آن دو فى نفسه ناقص ، و محتاج به طرف دیگر است ، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى شود، و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوى دیگرى حرکت مى کند، و چون بدان رسید آرام مى شود، چون هر ناقصى مشتاق به کمال است ، و هر محتاجى مایل به زوال حاجت و فقر خویش است ، و این حالت همان شهوتى است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده .و جعل بینکم موده و رحمه – کلمه( مودت ) تقریبا به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ،چون خضوع آن خشوعى را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معناى نوعى تاثر نفسانى است ، که از مشاهده عظمت و کبریایى در دل پدید مى آید.و )رحمت (، به معناى نوعى تاثیر نفسانى است ، که از مشاهده محرومیت محرومى که کمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پدید مى آید، و صاحبدل را وادار مى کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.یکى از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایى مودت و رحمت ، جامعه کوچک خانواده است ، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند، و این دو با هم و مخصوصا زن ، فرزندان کوچکتر را رحم مى کنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مى کنند، و مى بینند که طفل صغیرشان نمى تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تامین کند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مى کند به اینکه در حفظ و حراست ، و تغذیه ، لباس ، منزل ، و تربیت او بکوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل به کلى منقطع مى شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى یافت .نظیر این مورد مودت و رحمتى است که در جامعه بزرگ شهرى ، و در میان افراد جامعه مشاهده مى شود، یکى از افراد وقتى هم شهرى خود را مى بیند، با او انس مى گیرد، و احساس محبت مى کند، و به مسکینان و ناتوانان اهل شهر خود که نمى توانند به واجبات زندگى خود قیام کنند، ترحم مى نماید.و به طورى که از سیاق برمى آید مراد از (مودت و رحمت ) در آیه همان مودت و رحمت خانوادگى است ، هر چند که اطلاق آیه شامل دومى نیز مى شود. لایات لقوم یتفکرون – چون وقتى قومى درباره اصول تکوینى خویش بیندیشند که آن اصول مرد و زن را وادار کرده به اینکه تشکیل جامعه خانوادگى دهند، و نیز آن دو را به مودت و رحمت واداشت ، و آن مودت و رحمت نیز اجتماع مدنى و شهرى را پدید آورد، و چه آثارى بر این اجتماع مترتب شد، نوع بشرى بقاء یافت ، و زندگى دنیایى و آخرتى انسان به کمال رسید، آن وقت متوجه مى شوند که چه آیات عجیبى در آنها هست ، و خداى تعالى چه تدابیرى در امر این نوع از موجودات به کار برده ، تدابیرى که عقل را حیران و دهشت زده مى کند.»(4)

منابع 

1و2و3- قرآن کریم – ترجمه مرحوم الهی قمشه ای
4- مکارم شیرازی ناصر و جمعی از نویسندگان – تفسیر نمونه – انتشارات دارالکتب الاسلامیه ج16 ص 391-393

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

70 + = 77