سال های قحطی و خشک سالی بود. خانواده ابوطالب به سختی روزگارشان را سپری می کردند. محمد صلی الله علیه و آله و سلم که در کودکی در خانه عمویش زندگی می کرد و مهربانی ها و محبت های او را از یاد نبرده بود، تصمیم گرفت به او کمک کند. پیش ابوطالب رفت و از او خواست تا فرزند کوچکش علی علیه السلام را که در آن زمان شش ساله بود، به او بسپارد. ابوطالب پیشنهاد او را پذیرفت. بدین ترتیب، علی علیه السلام در خانه پسر عمویش پرورش یافت و با اخلاق و راه و رسم زندگی او خو گرفت. 

سال های قحطی و خشک سالی بود. خانواده ابوطالب به سختی روزگارشان را سپری می کردند. محمد صلی الله علیه و آله و سلم که در کودکی در خانه عمویش زندگی می کرد و مهربانی ها و محبت های او را از یاد نبرده بود، تصمیم گرفت به او کمک کند. پیش ابوطالب رفت و از او خواست تا فرزند کوچکش علی علیه السلام را که در آن زمان شش ساله بود، به او بسپارد. ابوطالب پیشنهاد او را پذیرفت. بدین ترتیب، علی علیه السلام در خانه پسر عمویش پرورش یافت و با اخلاق و راه و رسم زندگی او خو گرفت.
پس از آن که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری برانگیخته شد، حضرت علی علیه السلام بی درنگ ایمان آورد و در سال سوم بعثت، زمانی که پیامبر مأمور به دعوت آشکار شد، ندای پشتیبانی و کمک خواهی رسول خدا را لبیک گفت و پیامبر نیز او را به سمت وزارت و جانشینی خویش منصوب کرد. (1)
در آن زمان، میان اعراب رسم بود که افرادی را می آوردند و آن ها کشتی می گرفتند و دیگران تماشا می کردند. ابوطالب نیز پسران خود و برادرزاده هایش را گرد هم جمع می کرد و به آن ها می گفت که دو نفر، دو نفر کشتی بگیرند. علی علیه السلام که در آن زمان ده ساله بود، با هر کس کشتی می گرفت، او را به زمین می زد و پیروز می شد. ابوطالب هنگامی که منظره پیروزی علی علیه السلام را می دید، می گفت: «اَظهَرَ عَلِیٌ؛ علی پیروز شد». از این رو، بعدها به علی علیه السلام، لقب «ظهیر» یعنی پشتیبان را دادند.
نخستین سال های دعوت آشکار بود. چند سالی از بعثت پیامبر می گذشت. مشرکان کودکان خود را وادار کرده بودند، تا به سوی پیامبر سنگ پرانی کنند. پس هرگاه پیامبر از خانه خارج می شد، با سنگ پرانی بچه ها روبه رو بود. حضرت علی علیه السلام که در این هنگام نوجوان بود آن ها را نصیحت می کرد و آن ها نیز از مقابل آن حضرت می گریختند. در این هنگام، آیه های 50 و 51 سوره مدثر نازل شد: «[به گور] خران رمنده ای می مانند که از پیش شیری، گریزان شده اند». (2)
در «لیله المبیت» که مشرکان تصمیم گرفته بودند با چهل شمشیر زن از قبیله های گوناگون، پیامبر را به قتل برسانند، حضرت علی علیه السلام در بستر آن حضرت خوابید تا او از مرگ نجات یابد و به سوی یثرب هجرت کند. در پی این حرکت علی علیه السلام آیه 207 سوره بقره به خاطر فداکاری و از خودگذشتگی آن حضرت نازل شد: «بعضی از مردم، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خداوند با بندگان خود مهربان است».
گروهی از بازماندگان جنگ خوارج که از شکست شان در جنگ ناراحت بودند، در مکه گرد هم جمع شدند و تصمیم گرفتند معاویه، عمروعاص و حضرت علی علیه السلام را در شب نوزدهم ماه رمضان به قتل برسانند. حجاج بن عبدالله که مسئول قتل معاویه بود، به شام رفت. او صبح روز نوزدهم ماه رمضان شمشیر خود را بر پای معاویه فرود آورد، ولی معاویه از این زخم نمرد. عمروبن بکر که کشتن عمروبن عاص را به عهده گرفته بود، به سوی مصر رفت. بعد از جنگ صفین، عمروبن عاص از سوی معاویه، حاکم مصر شده بود. شب نوزدهم رمضان عمروعاص بیمار بود. او به جای خود، قاضی مصر را برای نماز خواندن به مسجد فرستاد. عمرو بن بکر او را نشناخت و با شمشیر ضربه ای به او زد. او نیز بر اثر آن ضربه مرد، ولی عمروعاص هم چنان زنده ماند. عبدالرحمان بن ملجم مرادی که به قصد کشتن علی علیه السلام وارد کوفه شده بود، در سحرگاه نوزدهم رمضان در مسجد کوفه، هنگام نماز صبح با شمشیر زهرآلودش ضربه ای بر فرق آن حضرت زد که تا پیشانی ایشان را شکافت. پس علی علیه السلام چند روزی در بستر بیماری بود تا آن که در شب بیست و یک رمضان به شهادت رسید. (3)
«روزی حضرت علی علیه السلام رو به اصحاب فرمود: «من در تمام عمر خود، در حق کسی نه نیکی کرده ام و نه بدی؟!»اصحاب با تعجب گفتند: «این چه حرفی است یا امیرالمؤمنین! ما منظور شما را درست نفمیده ایم؟!» علی علیه السلام فرمود: «هر کس در حق دیگری نیکی کند، پاداش آن به خودش برمی گردد و اگر هم به کسی بدی کند، خودش گرفتار مجازات آن بدی می شود. بنابراین، در حقیقت در حق خود نیکی و بدی کرده است». (4)

پی نوشت ها:

1. سعید آل رسول، دریا در خانه، بی جا، نرگس، چ 1، 1376، صص 12 – 14، 22، 94.
2. حمیدرضا کفاش، یکصد و ده درس زندگی از سیره عملی حضرت علی علیه السلام، تهران، عابد، چ 18، 1382، صص 102، 68، 27.
3. سعید آل رسول، دریا در خانه، بی جا، نرگس، چ 1، 1376، صص 12 – 14، 22، 94.
4. حمیدرضا کفاش، یکصد و ده درس زندگی از زندگی از سیره عملی حضرت علی علیه السلام، تهران، عابد، چ 18، 1382، صص 102، 68، 27.

منبع: قاصدک، شماره 30، صص 100 – 103.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − = 9