دانستن احكام شرعي و حدود عرفي ارتباط با نامحرم از جمله مسايل پراهميت در حوزه روابط اجتماعي است. بافت كاملا جوان دانشگاه ها و حضور گسترده دختران و پسران دانشجو كه با اهدافي مشترك در يك مكان حضور مي‌يابند آسيب پذيري محيط دانشگاه ها را از اين حيث بالا مي‌برد. 

متني كه پيش روي شماست نامه يك دانشجوي دختر به نشريه وزين پرسمان است كه در آن پيرامون مشكلي در همين خصوص سخن گفته شده است. پاسخ نشريه پرسمان به پرسش اين دانشجو، حاوي نكات ارزنده اي است كه قطعا براي جوانان و دانشجويان آموزنده و مفيد خواهد بود.
دختري 19 ساله ام و دانشجوي ترم اول كامپيوتر. مي‌خواهم كمي‌صادقانه با شما حرف بزنم. دلم نمي‌خواهد فكر كنيد دارم از خودم تعريف مي‌كنم. من تا قبل از ورود به دانشگاه، با هيچ نامحرمي‌ارتباط نداشته ام. اوايل كه مي‌خواستم به دانشگاه بروم، از محيط آن كمي‌مي‌ترسيدم و بعد، كم كم عادت كردم. در كلاس ما بچه هاي مختلفي هستند. اوايل خيلي خوب مي‌گذشت و بنده هم هيچ قصدي در هيچ كدام از بچه ها نمي‌ديدم؛ چون خودم از ماجراهاي دوست هاي خياباني، كاملا خبر داشتم و هميشه مواظب بودم مبادا كاري كنم كه آبروي خودم و خانواده ام برود. يك ماه كه از شروع كلاس هايمان گذشت، كم كم با بچه ها خو گرفتم و سلام و احوال پرسي با آنها برايم عادي شد. در اين بين، با دختري دوست شدم كه او به راحتي با پسرها سلام و عليك داشت و مدتي بعد، سلام كردن به پسرها هم شروع شد. آنها هم به ما سلام مي‌كردند. يك روز كه با دوستم از دانشگاه بيرون مي‌رفتيم، صدايي از پشت سر، توجه مرا جلب كرد؛ كسي من و دوستم را صدا مي‌كرد. ما ايستاديم. او نزديك آمد و گفت: خانم! مي‌خواهم با شما حرفي بزنم. اول كمي‌عقب نشيني كردم؛ ولي بعد گفتم: بفرماييد، گفت: نمي‌شود؛ بايد تنها با شما حرف بزنم. كمي‌از دوستم فاصله گرفتم و گفتم بفرماييد. گفت: ببخشيد! مدتي است شما را زيرنظر دارم و از اخلاق شما خيلي خوشم آمده است و درباره شما كمي‌هم تحقيق كرده ام. اگر لطف كنيد، مدتي با هم دوست باشيم! حالم خيلي خراب شد و خيلي سريع با او تندي كردم و بعد از آن، حدود سه ساعت فقط گريه مي‌كردم و افسوس مي‌خوردم كه او چرا بايد اين حرف را به من بزند؛ مگر من چه كار كرده بودم. دوستم دلداري ام مي‌داد و سعي مي‌كرد آرامم كند. من به دوستم گفتم: برو به او بگو: خيلي احمقي كه از اين حرف ها مي‌زني و پس از آن، تصميم گرفتم با او حرف نزنم و قهر كنم! هفته ها و ماه ها گذشت و من هنوز با او قهر بودم؛ ولي در تمام مدت به فكر او و آن جمله اي بودم كه خيلي از پسرها با آن، دخترها را فريب مي‌دهند. دوستم چندين بار دفتر و جزوه هايش را به او داده بود و پيش من خيلي از او تعريف مي‌كرد. كم كم حس حسادت در من به وجود آمد و حسودي مي‌كردم كه دوستم با او حرف مي‌زند؛ ولي من نه! روزها بود كه دوستم مي‌گفت: “فلاني آن جاست؛ برويم به او سلام كنيم. ” من مي‌گفتم: نه، خودت برو؛ من نمي‌آيم و او مي‌رفت. امتحانات پايان ترم، تمام شد و من و او مجبور بوديم، جز وقت امتحان، همديگر را نبينيم. نمي‌دانم چگونه شد كه با او سخن گفتم و اين كار، بغض سكوت ميان ما را شكست و او شروع به حرف زدن كرد. خيلي خوشحال بودم كه با او حرف زدم؛ چون دلم به حالش مي‌سوخت و از يك نظر ناراحت بودم؛ چون ممكن بود دوباره رويش باز شود و حرف هايي كه نبايد بگويد، بر زبان براند.
از شما مشاور محترم، سؤالاتي دارم: آيا اصلا كار اشتباهي كردم كه با بچه هاي كلاسمان ارتباط برقرار كردم؟ در مسئله اي كه پيش آمد، اشتباهم كجا بود؟ به نظر شما، خانم… مي‌تواند دوست خوبي برايم باشد؟ به نظر شما، بايد هنوز با او قهر كنم و چهار ماه قهر كم بود؟ در چنين مواقعي، چگونه بايد رفتار كنم؛ آيا با او كلا حرف نزنم؟ آيا او را چون برادر دوست داشتن، گناه است؟ كمي‌مرا نصيحت و راهنمايي كنيد.
قبل از پرداختن به پاسخ، از حسن اعتمادتان به پرسمان، تشكر مي‌كنيم و اميدواريم كه پاسخ ارائه شده، راهگشاي مشكلاتتان باشد.
مشكلات و پرسش هاي شما را مي‌توان در چهار محور زير خلاصه كرد:
1- ارتباط با دوستان و همكلاسي ها، به ويژه ارتباط با جنس مخالف، چگونه است؟
2- مشكل اصلي جريان ذكر شده، در كجا ريشه دارد؟
3- راه حل درست اين مشكل و جلوگيري از عوارض بعدي آن چيست؟
4- براي رهايي از چنين دام هاي شيطاني و گرفتار نشدن مجدد در آنها، چه بايد كرد؟

ارتباط با دوستان و جنس مخالف

انسان، به ويژه جوان، به ارتباط اجتماعي نيازمند است؛ زيرا آدمي، موجود اجتماعي است و ارتباط با ديگران، پاسخ آن نياز دروني به شمار مي‌آيد. انتخاب همسالان و همكلاسي ها، مي‌تواند نشان دهنده درايت و تعقل فرد باشد و زمينه رشد فكري و اجتماعي و علمي‌اش را فراهم آورد و به عبارت ديگر، ما از طريق ارتباط با ديگران و انتخاب دوست كه به شكل گيري شخصيت انسان مي‌انجامد، يكي از نيازهاي مهم زندگي خود را برآورده مي‌سازيم؛ اما آن چه بايد بيش از لزوم داشتن ارتباط با ديگران، مورد توجه و حساسيت معقول قرار گيرد، ميزان و چگونگي ارتباط با همسالان و همكلاسي ها و انتخاب دوست است. داشتن روابط، ضرورت دارد؛ ولي چگونگي آن، از اهميت بيشتري برخوردار است؛ به گونه اي كه وقتي نحوه ارتباط به اصل مسئله آسيب رساند، براي حفظ امور مهم تر و حياتي تر، بايد از ارتباط چشم پوشيد. خردمند، كسي نيست كه بتواند بين خير و شر، خير را تشخيص دهد و انتخاب كند؛ بلكه خردمند، آن كسي است كه بين دو شر، آن چه را شرش كمتر است برگزيند. بنابراين، بايد در ارتباط با همكلاسي‌ها، به ويژه انتخاب دوست و استحكام بخشيدن به روابط دوستانه، دقت و توجه جدي داشت. از فرد تحصيل كرده اي چون شما انتظار مي‌رود كه با انديشه صحيح خود، ديگران را به هدايت و پاكي دعوت كنيد و ازطريق دوستي، بر ديگران تأثيرگذار باشيد؛ نه آن كه از ديگران تأثير بپذيريد. ارتباط با جنس مخالف، موضوعي مهم و حساس است و اگر خطرها و زيان هاي ارتباط اصل مسئله رابطه با ديگران را مخدوش سازد از محدوده مجاز و صحيح ارتباط خارج شود و ارزش هاي اخلاقي را زيرپا گذارد، بايد جداً از آن پرهيز كرد: زيرا شرايط و فضا و نيز محتواي اين رابطه ها، با موازين و آداب اخلاقي و مذهبي، سازگار نيست و در اكثر قريب به اتفاق موارد، به انتقال پيام هاي احساسي، عاطفي، جنسي و.. كه ريشه شيطاني دارند، مي‌انجامد. بنابراين، معيار داوري درباره روابط افراد، به ويژه جنس مخالف، توجه به مقررات و موازين عقلي و شرعي ارتباط است. در ارتباط با جنس مخالف بايد دست كم به دو نكته اساسي زير توجه كافي شود:
1- رعايت حيا و عفاف كه فراتر از پوشش و حجاب است.
2- تكبرورزي دخترانه
اگر صميميت، رفاقت، محبت و مهرورزي بنياد ارتباط باجنس مخالف باشد، اين رابطه، آسيب پذير و چراگاه شيطان است. زيرا خداوند متعال، در سوره هاي مائده و نساء، مردان و زنان را از ارتباط پنهاني با يكديگر بازداشته است. امير مؤمنان، حضرت علي عليه اسلام نيز به خاطر شدت پرهيزگاري، از سلام كردن به زنان اجتناب مي‌ورزيد. بي ترديد ما از حضرت علي عليه السلام زاهدتر، بامعنويت تر و مطمئن تر نيستيم. وقتي آن حضرت چنين احتياط مي‌كرد، وظيفه ما روشن و بي نياز از توضيح است. بنابراين، ضمن تأكيد مجدد بر حفظ حرمت انساني، شما را به رعايت مقررات ديني و اخلاقي در ارتباط ها، به ويژه رابطه با جنس مخالف، توصيه مي‌كنيم. مبادا با نگاهي آلوده و كلامي‌خلاف موازين شرعي، سرمايه انساني و عفت و حيا و كرامت انساني خود را به خطر اندازيد.

اشتباه اصلي شما

ريشه مشكل و اشتباه اصلي شما آن است كه باوجود آگاهي از فضاي ناسالم محيط هاي اجتماعي و… در انتخاب دوست مناسب، دقت كافي مبذول نداشته ايد. شما حتي در برابر خروج دوست همكلاسي تان از حدود اخلاق و شرع و ارتباط آسانش با جنس مخالف، حساسيت نشان نداديد و او را از اين عمل، نهي نكرديد. ممكن است بگوييد به سخن شما توجه نمي‌كرد. دراين صورت، بايد از رابطه خويش با وي، چشم مي‌پوشيديد. شما كه از مشكلات فرهنگي و جريان هاي اخلاقي جامعه آگاه بوديد و قبل از ورود به دانشگاه، فطرت پاكتان شما را از ايجاد ارتباط با دوستان ناباب و جنس مخالف، بازمي‌داشت، چگونه يك ماه پس از ورود به دانشگاه اين مسئله را عادي پنداشتيد و به تدريج، در دامي‌كه از آن مي‌گريختيد، گرفتار آمديد؟
بي ترديد، اين پديده، تأثير تدريجي و ناخودآگاه دوستي را مي‌نماياند كه در مدتي كوتاه، آن چه فطرت پاكتان زشت مي‌شمرد، از ياد برديد و ديدگاهتان دگرگون شد. بنابراين بي توجهي در انتخاب دوست و ارزشمند تلقي كردن برخي از ويژگي هاي رفتاري (داشتن دوست پسر) سبب شد درپي توجيه روابط با پسران برآييد؛ هرچند در نخستين ارتباط كلامي‌با آن پسر، دچار شك شديد و گمان نمي‌كرديد شما نيز مورد تهديد و خطر قرار گيريد. بي ترديد، وقتي آن پسر دانشجو ارتباط نزديك و صميمانه شما و دوستتان را مشاهده كرد، شما را همفكر او پنداشت و به خود جرأت داد كه از دوستي و ارتباط عاطفي با شما سخن گويد. بنابراين، اشتباه اساسي شما- افزون بر انتخاب دوستي كه هنوز از انديشه و رفتار و شخصيت اجتماعي و خانوادگي او آگاهي كامل نداشتيد- ايجاد ارتباط با جنس مخالف و ادامه ارتباط با وي، به عنوان يك ارزش اجتماعي و احساس حقارت از نداشتن اين گونه روابط بود. با اين مقدمه، روشن مي‌شود كه آن دختر همكلاسي تان براي شما كه به ارزش هاي اخلاقي- ديني پايبند و از سابقه روشن و ارزشمندبرخوردار هستيد دوست خوبي نيست.
در ترك ارتباط با دوست پسر، هرگز ترديد نداشته باشيد؛ زيرا چنين ارتباط هايي هم مورد نهي عقل و شرع است و هم مخالف عرف جامعه سالم. مطمئناً بايد او و هر فرد ديگري را از ذهن خود بيرون كنيد و حتي انديشيدن دراين باره، مزاحم كار اصلي شما (تحصيل علم) است شما بايد مانند سال هاي پيش از ورود به دانشگاه، ذهن و رفتارتان را از اين گونه مسائل، خالي كنيد؛ زيرا ارزش، در حفظ عفاف و پاكي است.

راه حل صحيح مشكل شما

در پاسخ به اين مسئله، توجه به امور زير، ضرورت دارد:
1. ريشه اشتباه خود را به دقت بررسي كنيد.
2-شما كه در ابتداي زندگي علمي‌و دانشگاهي به سر مي‌بريد، از توانايي و استعداد كافي براي پيشرفت تحصيلي برخورداريد و خداوند، توفيق قبولي در يك رشته خوب و كارآمد و احتمالاً موردعلاقه تان را به شما عطا كرده است، اين فرصت طلايي را قدر بدانيد و به ارزش آن توجه كنيد. بنابراين، در دوره كوتاه و حساس دانشجويي كه مي‌تواند زمينه خوشبختي و سعادت آينده تان را فراهم آورد، تمام همت و تلاشتان را درتحصيل دانش قرار دهيد و بدانيد كه تنها مسئوليت دانشجو، دانش اندوزي است. بنابر اين، شما نيز جز درس و مطالعه و تحقيق، به چيزي نينديشيد. اين كه با فلاني چه كنم، با زندگي تحصيلي شما و دانشجويي شما سازگار نيست. هرگز اجازه ندهيد شخصي ناآشنا كه تنها چند بار او را دركلاس ديده ايد، مسير زندگي تان را تغيير دهد. براي اين كار به امور زير توجه كنيد:
الف) ذهن خود را به اين اوهام و افكار بي ثمر، آلوده نسازيد.
ب) از موقعيت ها و مكان هايي كه آنها حضور دارند يا به گونه اي موجب ورود انديشه هاي زيان بار به ذهنتان مي‌شود، پرهيز كنيد و بكوشيد كه زندگي روزانه تان، براساس يك برنامه ريزي درست و حساب شده، پيش رود.
ج) در رفتار با جنس مخالف، حيا، عفت و تكبرورزي را اساس كار قرار دهيد.
د) در زندگي و به ويژه روابط اجتماعي، جز به رضايت خداوند، نينديشيد و در انتخاب دوست، دقت كافي داشته باشيد،
هـ) تا وقتي تصميم به ازدواج نگرفته ايد، انديشه ارتباط با جنس مخالف را از ذهن بيرون كنيد و در آن زمان نيز به شكل مناسب و به طور رسمي‌و تحت نظر خانواده، عمل كنيد و از هرگونه ارتباط مستقيم با شخصي، حتي براي آشنايي پيدا كردن از اوضاع و احوال فردي و خانوادگي وي براي ازدواج، بپرهيزيد.

چند نكته

هرچند در خواست نصيحت و شنيدن پند و اندرز گرفتن راهنمايي از افراد با تجربه و كارشناس، از انديشه بسياري از مردم، به ويژه جوانان، رخت بربسته، ولي تقاضاي شما را كه نشان دهنده بيداري وجدان و سلامت فطرت است، ارج مي‌نهيم و شما را تحسين مي‌كنيم. اميدواريم اين نداي حق طلب و كمال جوي شما خواهر عزيز و جوياي رشد و كمال، هميشه زنده و پايدار باشد.
1- در روايتي آمده است: نگاه حرام، تيري زهرآلود از تيرهاي شيطان است و چشم ها، دام شيطانند. معمولاً انديشه درپي چيزي مي‌رود كه چشم ديده است. بنابراين، بهتر است انسان به كنترل نگاهش پردازد؛ تا دچار انحراف فكر و انديشه نشود.
نگاه خود را كنترل كنيد و بدانيد كه شيطان در ارتباط دو نامحرم، شركت فعال دارد. او درپيشگاه خداوند سبحان، سوگند ياد كرده است كه جز به گمراهي انسان ها نينديشد و هرگاه دو نامحرم خلوت كردند، درجمع آنها شركت جويد.
بنابراين، از خلوت كردن با جنس مخالف، هرچند به بهانه گفت وگوي دوستانه علمي، سخت بپرهيزيد و بدانيد كه شيطان، هيچ گاه به طور مستقيم، آدمي‌را به خيانت و خلاف دعوت نمي‌كند. انسان نيز از آغاز درپي انحراف فكري و عملي نيست؛ بلكه شيطان او را درموقعيتي قرار مي‌دهد كه فرد به صورت ناخودآگاه، به سوي زشتي گام بردارد.
2- درتقويت حيا و عفت خود بيشتر بكوشيد؛ زيرا رسول گرامي‌صلي الله عليه و آله مي‌فرمايد: اگر كسي حيا نداشته باشد، به هركاري دست مي‌زند. حفظ پاكي و داشتن عفت، مايه زينت انسان است.
3- در انتخاب دوست، دقت كنيد. دوست خوب، كسي است كه افزون بر وفاداري و تعهد و آگاهي و بينش و دورانديشي، به مقررات اخلاقي و آداب اجتماعي و خانوادگي و از همه مهم تر، قوانين و دستورات شرعي، پاي بند باشد. بي ترديد، كسي كه به مفاسد اخلاقي، آلوده و با دستورهاي ديني و اخلاقي، بيگانه است، شايسته دوستي نيست. كسي كه از ارتباط با نامحرم و جنس مخالف نمي‌پرهيزد، معيار حيا و عفاف را زيرپا مي‌گذارد و به جاي دعوت به خوبي ها و پيشرفت و تعالي، انسان را به ضد ارزش ها دعوت مي‌كند، شايسته رفاقت و مهرورزي نيست. با كسي دوست شويد كه نگاه به او، شما را به ياد خدا اندازد و گفت وگو با وي سبب پيشرفت علمي‌و رشد معنوي شما شود. [1]

[1] . خبرگزاری فارس

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 5 =