آدمی گاه آنچنان غرق در گناه می شود که با خود فکر می کند دیگر جای امیدی نیست و خداوند دیگر خواهان چنین بنده سیاه و گناهکار نبوده و او را نخواهد بخشید، در این هنگام است که یأس و ناامیدی از رحمت و مغفرت خداوند، سراسر وجودش را احاطه کرده و دیگر هیچ راه چاره ای پیش رویش نمی یابد… اما کلام خداوند در این هنگام از امری غیر از این حکایت می نماید: « یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطو من رحمة الله » یعنی ای بندگان که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا ناامید نشوید. (زمر/ ۵۳)

 

هیچگاه از خدا ناامید نباش

حضرت سجاد(علیه السلام) در طواف بود دید در یکی از نواحی مسجد مردم اجتماع کردند پرسید چه خبر است؟ عرض کردند محمد بن شهاب زهری دچار اختلال حواس شده و گویی عقل خود را از دست داده است لب فرو بسته و هیچ سخن نمی گوید. خاندانش او را به مکه آوردند شاید با دیدن مردم حرفی بزند. محمد بن شهاب امام سجاد (علیه السلام) را شناخت. حضرت از او پرسید تو را چه شده؟ عرض کرد در سرزمینی فرماندار بودم خون بی گناهی را ریختم این گناه بزرگ مرا به این روز انداخته که می بینیند. قتل بی گناهی فرماندار را از پای درآورده و شکنجه های ضمیر باطنش او را دچار بیماری روانی کرده و از شرمندگی گناه جرأت حرف زدن ندارد.
حضرت از گفتار او احساس کرد که ناامید شده و از آمرزش خود مأیوس است. حضرت با شدیدترین عبارت و سخت ترین تعبیر کانون مرض یعنی ناامیدی او را هدف قرار داده و صریحاً فرمود: من از گناه ناامیدی تو از رحمت الهی، بیشتر از ریختن خون بی گناهی می ترسم . یعنی اگر ترس از خون بیگناهی تو را به این روز انداخته مطمئن باش که ناامیدی از رحمت حق گناه مهمتری است و کیفر سخت تری پیش رو داری! پیداست این سخن آن هم از زبان بزرگترین شخصیت روحانی چه توفانی در روان او برپا می کند. کلام حضرت او را منقلب نمود و در یک لحظه امید به رحمت الهی مانند یک چشمه نیرومندی در باطن او فوران کرد، مرد خود باخته و ناامید، امیدوار شد و با همین جمله کوتاه بیماری روانیش درمان پذیرفت. سپس حضرت فرمود: دیه قتل را به ورّاث مقتول بده. عرض کرد من دیه را تسلیم آنان نمودم ولی از پذیرفتن آن ابا کردند . حضرت فرمود دیه را در کیسه های سربسته قرار بده مراقب باش موقعی که بازماندگان مقتول برای اقامه نماز جماعت از منزل خارج می شوند از بالای دیوار کیسه ها را به داخل منزل بینداز.( قصه های تربیتی / ۳۶).

علت نهی از ناامیدی از خداوند

یکی از گناهان کبیره یأس و ناامیدی از رحمت خداست در مذمت این صفت همین بس که :۱) آدمی را از محبت خدا که سر همه فضایل و بالاترین آنهاست باز می دارد زیرا تا کسی به دیگری امیدوار نباشد او را دوست نمی دارد. ۲) این صفت باعث باز ماندن از طاعت و عبادت می شود زیرا آنچه باعث بر فعل می شود نشاط خاطر و امیدواری به مکافات آن است.۳) این صفت موجب کفر به خداوند می شود چرا که فرد گناهی را مد نظر قرار داده و آن را بزرگتر از رحمت خدا فرض می گیرد و این عمل، کفر را با خود به همراه دارد. چنانکه خداوند می فرماید: «لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون » یعنی مأیوس نمی شود از رحمت خدا مگر کفار.

به رحمت خدا امیدوار باش

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در مناجات با قاضی الحاجات چنین می فرمایند: اگر دقت در گناهان خود کنم گناهانم زیاد است و رحمت خدا از گناهان من وسیع تر است. من که گناه فراوان دارم به کارهای خوب خود دل نبسته ام، بلکه چشم به رحمت خدا دوخته و طمع لطف دارم. با چنین وضعی که من دارم اگر خدا مرا ببخشد این از رحمت اوست و اگر کیفر برای من در نظر بگیرد، من چه خواهم کرد؟ (دیوان أمیر المومنین علیه السلام / ۲۶۳) بنده هر چقدر هم اعمال خیرش بسیار باشد باز توان به جا آوردن حق بندگی پروردگار خود را ندارد و این رحمت خداوند است که در آخر، شامل حالش گردیده و او را به سر منزل مقصود می رساند.

اهمّیّت توکّل به خدا

امام صادق علیه السّلام می فرماید: به مومن خیر دنیا و آخرت داده نمی شود، مگر به حسن ظنّ و امیدواری به خدا و خوش رفتاری و آزار ندادن دیگران. زیرا خداوند کسی را پس از توبه عذاب نمی کند، مگر به واسطه سوء ظن به خدا و عدم امیدواری به او و بد اخلاقی با مردم و غیبت مومنان، و خداوند طبق گمان بنده نسبت به او عمل می کند، چرا که او کریم است و شرم دارد که مخالف حسن ظنّ و امیدواری بنده رفتار نماید. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگی / ج ۱ ) اما باید توجه داشت صرف امیدواری به رحمت حق کافی نیست و امید به خداوند نباید آدمی را از سعی و عمل و طاعت و عبادت باز دارد چرا که:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

96 − 93 =