از آنجا كه مسئله غیبت امام عصر(عج) از طرف ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ مطرح شده است، از همان زمان این مسئله مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته و راجع به علت آن از ائمه ـ علیهم السلام ـ سؤال شده و ایشان پاسخهایی را به آن دادهاند كه بدان اشاره خواهیم نمود؛ لیكن برای روشن شدن این پرسش لازم است، پیشاپیش نكاتی را یادآور شویم:
1. «تكلیف» مبتنی بر اصل «اختیار» است، یعنی در صورتی میتوان به كسی امر و نهی كرد و او را به انجام كاری تكلیف كرد كه بتواند آن كار را انجام دهد یا آن را ترك نماید. بنابراین، مكلف نمودن انسان مجبور لغو و بیهوده است.
2. امام زمان(عج)، آخرین حجت معصوم خداوند است، و اوست كه احكام الهی را به طور كامل اجرا خواهد كرد و حكومت عدل را در كل جهان برپا خواهد نمود. این مطلبی است كه احادیث متواتر اسلامی بر آن دلالت میكند. چنانكه پیش ازاین به آن اشاره شد.
3. سیره و روش پیامبران و رهبران الهی در معاشرت با افراد جامعه و حل و فصل امور مبتنی بر روش متعارف و معمول میان انسانها میباشد، و استفاده از معجزه و روشهای خارقالعاده، امری استثنایی بوده و بهرهگیری از آن به موارد ویژه اختصاص دارد؛ زیرا در غیر این صورت غرض از تكلیف و هدایت و ارشاد كه آزمایش انسانها و رشد و تعالی آنان از روی اراده و اختیار خویش است، عملی نخواهد شد.
و نیز امدادهای غیبی كه در زندگی دینداران و مؤمنان رخ داده است، در حد شایستگیها و قابلیتهایی بوده است كه آنان از طریق طاعت و بندگی خدا فراهم ساخته بودند.
4. با توجه به اینكه وجود و حضور امام زمان(عج) خطری جدی برای ستمكاران و تبهكاران میباشد، بدیهی است آنان به شدت با او خصومت ورزیده، و وجود و حضورش را تحمل نكردند، و در صدد قتل و نابودی او برآیند، به همین جهت بود كه خلفای عباسی جاسوسانی را گماشته بودند تا همسران امام عسكری ـ علیه السلام ـ را زیر نظر داشته باشند و از این طریق فرزند او را شناسایی نموده و او را از سر راه خود بردارند، ولی خداوند آثار بارداری را در مادر حضرت مهدی(عج) آشكار نساخت، تا دشمنان از راز وجود او آگاه نشوند و حجت خدا باقی بماند.
5. تشكیل حكومت عدل جهانی، با حفظ اصول یاد شده(رعایت اصل اختیار، استفاده از روشهای عادی زندگی، مصونیت رهبر از خطر دشمنان) در صورتی امكانپذیر است كه همه ملتها از نظر روحی و فكری پذیرای چنان حكومتی با چنان رهبری باشند، یعنی از حكومتها و سیاستهای مبتنی بر آرا و اندیشههای گسسته از وحی و مدیریت و رهبری الهی مأیوس و ناامید گردیده و برای آمدن منجی كل و امام عدل و فضیلت، لحظه شماری نمایند. در چنین شرایطی است كه اراده و خواسته ملتها مجال هر گونه توطئهای را از قدرتهای شیطانی میگیرد و حجت خدا با تكیه بر مشیت خدا و به پشتوانه خواست عمومی ملتها میتواند، حكومت عدلگستر خویش را برپا نماید.
نگاهی به روایات
سه نكته یاد شده، یعنی:
1. تشكیل حكومت عدل جهانی؛
2. آزمایش انسانها؛
3. خوف از قتل.
در احادیثی كه از ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ در رابطه با غیبت امام زمان(عج) و علت آن روایت شده، مطرح گردیده است، و به ویژه «خوف از قتل» شمار زیادی از روایات را به خود اختصاص داده است، تا آنجا كه طبق آن چه مرحوم مجلسی در «بحار الانوار»[1] روایت كرده این مطلب در ده روایت، به عنوان علت غیبت حضرت مهدی(عج) معرفی شده است.
همچنین احادیث مربوط به اینكه حضرت مهدی، آخرین حجت خدا و مأمور تشكیل حكومت عدل جهانی است، درحد تواتر است و از طریق شیعه و اهل سنت روایت شده است.
مسئله ابتلا و آزمایش نیز در پارهای از روایات به عنوان فلسفه غیبت امام زمان مطرح گردیده است، چنانكه امام صادق ـ علیه السلام ـ خطاب به جمعی از اصحاب خود كه درباره حكومت بر حق «اهل بیت» گفتوگو میكردند، فرمود: «به خدا سوگند! آن چه در انتظارش هستید، واقع نخواهد شد تا آن كه آزمایش و غربال شوید. به خدا سوگند! این امر تحقق نخواهد یافت، مگر پس از یأس و پس از آن كه اهل شقاوت و سعادت، شقاوت و سعادت خود را بازیابند».[2]
یادآوری
مسئله غیبت امام زمان(عج) را میتوان از رازهای غیبی خدا دانست كه آگاهی بر حقیقت و اسرار آن فراتر از توان و ظرفیت فكر بشری است، ولی با استناد به براهین عقلی و نقلی میدانیم كه همه افعال الهی مشتمل بر حكمتها و مصالحی است كه تضمین كننده سعادت بشری میباشند، هر چند علم و آگاهی بشر از درك كامل آن ناتوان باشد.
بنابراین، پس از اثبات حكمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غیبت با مشكلی مواجه نخواهیم شد، و اصولاً نیازی به بحث تفصیلی در اینباره نیست؛ زیرا علم اجمالی به اینكه این كار، حكیمانه و عالمانه بوده، و در برگیرنده مصلحت عمومی بشر است، برای اعتقاد به آن كافی است، چنانكه در بسیاری از احكام دینی حل برخی امور بر همین پایه استوار است.
مطلب فوق مضمون روایتی است كه مرحوم صدوق از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت كرده است. عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم كه فرمود: «برای صاحب این امر، غیبتی مقرر شده است كه باید به آن عمل كنند، و در زمان غیبت او اهل باطل دچار شك و تردید میشوند؟»
به امام ـ علیه السلام ـ عرض كردم گفتم: فدایت شوم! این غیبت برای چیست؟
امام ـ علیه السلام ـ پاسخ داد: برای امری است كه ما مأذون به كشف آن نیستیم.
گفتم: پس وجه حكمت الهی در غیبت او چیست؟
امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «وجه حكمت آن، جز پس از ظهور او آشكار نخواهد شد، چنانكه وجه حكمت سوراخ كردن كشتی، و كشتن جوان، و ساختن دیوار توسط خضر ـ علیه السلام ـ ، برای موسی ـ علیه السلام ـ روشن نشد، مگر هنگام مفارقت آن دو از یكدیگر. ای فرزند فضل! این امر، امری الهی، و سری خدایی و غیبی از غیوب خداوند است. هر گاه ما دانستیم كه خداوند ـ عزوجل ـ حكیم است، تصدیق میكنیم كه همه افعال او حكیمانه است، هر چند وجه حكمت آنها برایمان روشن نگردد».[3]
آثار و فواید وجود امام عصر(عج)
در اینكه مردم از وجود امام زمان(عج) بهره میبرند، شكی نیست، و این بهرهمندی به صورتهای مختلف جلوهگر است.
الف. همانگونه كه قبلاً بیان گردید، وجود امام زمان ـ كه نمونه تمام عیار انسان كامل است ـ فلسفه حیات و زندگی است، و اگر وجود چنین انسانی نباشد، حیات به منزله كالبدی بیجان، و بیابانی خشك و سوزان است.
به عبارت دیگر: زمین خالی از حجت خدا لغو و بیهوده است. بنابراین، وجود مقدس آن حضرت سبب غایی دوام حیات و زندگی است.
بر این پایه، همه انسانها اعم از مؤمن و كافر در حمایت خویش وامدار وجود مبارك آن حضرت میباشند.
ب. از برخی روایات استفاده میشود كه امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ گاهی در میان افراد جامعه حضور مییابد، هر چند كسی او را نمیشناسد. یكی از جاهایی كه آن حضرت به صورت ناشناس حاضر میشوند، مراسم حج خانه خداست. چنانكه از محمدبنعثمان دومین نایب خاص امام عصر(عج) نقل شده كه گفته است: «به خدا سوگند، صاحب این امر (امام زمان(عج)) هر سال در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و آنان را میشناسد، و مردم نیز او را میبینند، ولی او را نمیشناسند».[4]
بنابراین، امام ـ علیه السلام ـ میتواند معارف و مطالب مهم و رهنمودهای تعیینكننده خویش را در حدی كه مأمور به بیان آن هستند به مردم منتقل نماید، چنانكه در حدیثی كه از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده، آمده است: برادران یوسف ـ علیه السلام ـ پس از آن كه مدتی یوسف از آنان غایب بود، او را نشناختند و با شگفتی گفتند: آیا تو یوسفی؟ بنابراین، چه مانعی دارد كه خدا همین سنت را در مورد حجت خود جاری نماید، و آن حضرت در بازارها و در جمع آنان حضور یابد، ولی آنان او را نشناسند، تا اینكه خدا به او اذن دهد تا خود را معرفی نماید. همانگونه كه به یوسف ـ علیه السلام ـ اذن داد و او خود را به برادرانش شناساند.[5]
ج. در میان مؤمنان و شیعیان خالص آن حضرت كسانی هستند كه در اثر تزكیه نفس و صفای باطن، شایستگی ملاقات و دیدار او را پیدا میكنند ـ هر چند خود آنان در لحظه دیدار به این حقیقت واقف نباشند ـ و از این طریق از فیض معنوی امام بهرهمند میگردند، و جامعه نیز از طریق آنان، به منبع فیض خداوندی نایل میشود.
د. علم به اینكه امام ـ به اذن و مشیت الهی ـ بر افعال افراد نظارت دارد، و از سوی دیگر هر لحظه احتمال ظهور او وجود دارد، عامل مؤثری در خودداری از گناه و رعایت احكام الهی خواهد بود.
هـ. فقیهان عادل و پارسا، نواب عام امام زمان(عج) هستند و در عصر غیبت، رهبری و زعامت جامعه بشری را بر عهده دارند. و این روش معمول رهبران است كه در حال غیبت خود با تعیین افرادی به عنوان نماینده و یا فرستادن آنان به مناطق دوردست، پیروان خود را هدایت و رهبری میكنند.
بنابراین، چنین نیست كه امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ جامعه بشری را به كلی به حال خود رها كرده و هیچگونه نظارت و تصرف و تأثیری در سرنوشت آنان نداشته باشد.
خورشید پس ابر
در احادیث اسلامی، نحوه بهرهمندی انسانها از وجود امام زمان(عج) در عصر غیبت به بهرهمندی از خورشید پشت ابر تشبیه شده است، چنانكه امام صادق ـ علیه السلام ـ در پاسخ این پرسش «سلیمان اعمش» كه مردم چگونه از حجت غایب بهرهمند میشوند؟ فرمود: همانگونه كه از خورشید پشت ابر نفع میبرند.[6]
[1] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغیبه، ص 98ـ90.
[2] . اصول كافی، ج 1، كتاب الحجه، باب التمحیص و الامتحان، روایت 6 ـ پنج روایت دیگر این باب نیز مربوط به همین مسئله است.
[3] . علل الشرایع، باب 179، عله الغیبه، حدیث 8.
[4] . بحار الانوار، ج 51، ص 350.
[5] . علل الشرایع، ص 244، باب 179(عله الغیبه).
[6] . بحار الانوار، ج 52، باب عله الغیبه، ص 92.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.