جابربنعبدالله انصاری نیز این مضمون را از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز نقل كرده است.[1] نیز همین مطلب در توقیعی كه از حضرت صاحبالامر(عج) توسط محمدبنعثمان (دومین نایب خاص آن حضرت) برای اسحاقبنیعقوب صادر شده آمده است.[2]
این تشبیه بیانگر نكاتی است كه برخی از آنها را یادآور میشویم:
1. همانگونه كه مردم از نور و گرمای خورشید ـ هنگامی كه پشت ابر است ـ به كلی محروم هستند، از نور وجود و معنویت خورشید ولایت نیز به كلی محروم نمیباشند.
2. چنانكه پنهان شدن خورشید از ناحیه خورشید نیست، بلكه به دلیل ابرهاست كه میان دیدگان انسانها و خورشید، فاصله میشوند، غیبت امام زمان(عج) نیز از ناحیه او نیست بلكه موانعی در كار است كه وجود قدرتهای جابر، و عدم آمادگی روحی و فكری تودههای مردم از آن جملهاند.
3. خورشید برای همیشه پشت ابر باقی نخواهد ماند و پنهان شدن آن در پشت ابر، مایه یأس و ناامیدی نیست، همچنین نباید در اثر طولانی شدن غیبت امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ از ظهور او مأیوس گردید، بلكه باید با امید به ظهور او خود را برای بهرهمند شدن از نور باهر وجود او به طور كامل آماده ساخت.
مسئله غیبت در تاریخ امتهای پیشین
در تاریخ پیامبران الهی مواردی یافت میشود كه پیامبر خدا به دلایلی از میان امت و قوم خود غایب شده است، و این مطلب یكی از وجوهی است كه در توجیه غیبت امام زمان بیان شده است، چنانكه امام صادق ـ علیه السلام ـ در پاسخ این سؤال كه وجه حكمت غیبت حضرت قائم(عج) چیست؟ فرمود: «وجه حكمت غیبت آن حضرت همان وجه حكمت غیبتهای سایر حجتهای خدا قبل از اوست.»[3]
و در حدیث دیگری آمده است كه امام صادق ـ علیه السلام ـ به حنان بن سدیر فرمود: «مشیت خدا بر این استقرار یافته كه سنتهای پیامبران پیشین ـ علیهم السلام ـ را در مورد غیبت قائم ما جاری سازد، پس حاصل جمع مدت غیبتهای آنان درباره او واقع خواهد شد.»[4]
پیامبران كه در احادیث به غیبت آنها استشهاد شده است، عبارتند از:
1. حضرت یونس، 2. حضرت یوسف، 3. حضرت موسی، 4. حضرت صالح.
غیبت سه پیامبر نخست در قرآن كریم نیز آمده است.
عبداللهبنسنان میگوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: در مورد قائم(عج) سنتی از موسی ـ علیه السلام ـ واقع میشود. پرسیدم: آن سنت كدام است؟ فرمود: مخفی بودن ولادت، و غیبت از قومش.[5]
محمدبنمسلم گوید: نزد امام باقر ـ علیه السلام ـ رفتم تا درباره قائم آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ از او سؤال كنم. قبل از آن كه لب به سخن بگشایم، امام فرمود: در قائم آل محمد پنج شباهت از پنج پیامبر موجود است:
1. شباهت به یونس ـ علیه السلام ـ و آن عبارت است از بازگشت به سوی قوم خود پس از غیبت از آنان، به گونهای كه وقتی از میان آنان رفت جوان بود، و وقتی بازگشت پیر شده بود.
2. شباهت به یوسف ـ علیه السلام ـ كه عبارت است از غیبت از قوم و خویشاوندان و دشوار شدن امر غیبت وی بر پدرش یعقوب ـ علیه السلام ـ .
3. شباهت با موسی ـ علیه السلام ـ در خفای ولادت، و غیبت از شیعیان و پیروانش، و آزارهایی كه از دشمنانشان دیدند، تا اینكه بازگشت و خداوند او را بر فرعونیان پیروز ساخت.
4. شباهت با عیسی ـ علیه السلام ـ در اینكه در مورد زنده بودن او اختلاف نمودند، برخی گفتند: زنده است، و برخی گمان كردند كه او مرده است.
5. شباهت با جدش رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه با شمشیر قیام خواهد كرد و دشمنان خدا و رسول خدا را نابود خواهد ساخت.[6]
نیز درباره غیبت صالح ـ علیه السلام ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده كه فرمود: او مدتی طولانی غایب بود. و هنگامی كه بازگشت قیافهاش كاملاً تغییر كرده بود، و مردم در مورد او سه دسته شده بودند، عدهای او را تصدیق كردند، عدهای او را تكذیب نمودند، و گروهی نیز دچار شك و تردید شدند.
هم چنین از آن حضرت پرسیده شد: آیا در دوران غیبت صالح ـ علیه السلام ـ عالم و دانشمندی در میان قوم او بود تا آنان را راهنمایی كند؟ امام ـ علیه السلام ـ پاسخ داد: خدا عادلتر از آن است كه زمین را بدون عالمی كه مردم را به خدا دعوت نماید، باقی گذارد.[7]
[1] . همان مدرك.
[2] . همان مدرك.
[3] . علل الشرایع، ص 246.
[4] . همان مدرك، ص 245.
[5] . بحار الانوار، ج 51، ص 216.
[6] . بحار الانوار، ج 51، ص 218ـ217.
[7] . همان، ص 216ـ215.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.